یک آقای محترمی از ما تقاضای دوستی فیس بوقی کرده بود . ما هم جوابش دادیم که : کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست!
آقا ! چشم تان روز بد نبیند ، نیم ساعت نگذشته بود که سیل پیام های صوتی و تصویری و نوشتاری بسوی مان سرازیر شد .بخودمان گفتیم عجب غلطی کرده ایم ها !
شب شد دیدیم زنگ میزند . بروی خودمان نیاوردیم. نصفه شب شد دیدیم تلفن مان دنگ دنگ میکند ، از خواب پریدیم ترسان و لرزان تلفن را برداشتیم دیدیم همین آقای فلانی است، باز بروی خودمان نیاوردیم. صبح شد دیدیم دوباره پیام فرستاده است و ول کن مان نیست.گفتیم خدایا خداوندا عجب گیری افتاده ایم ها ! دل مان هم نمیآمد بلاک شان کنیم و شرشان را از سرمان کم کنیم.گفتیم لابد خودشان متوجه شده اند که ما اینجا در ینگه دنیا نه بنگاه معاملات ملکی داریم ، نه بابای خدابیامرزمان سهامدار منهتن بانک بوده اند . نه از نوادگان اتول خان رشتی هستیم، نه اینکه حال و حوصله چک و چانه زدن با آدمهای ناشناس را داریم . اما باز دیدیم رهای مان نمیکند لاجرم مجبور شدیم بلاک شان کنیم و خلاص.
از سوی دیگر برخی از پرستوهای وطنی با اسم های عجق وجق و عکس های عجق وجق تر تقاضای دوستی میدهند اما همینکه به تقاضای شان پاسخ مثبت میدهیم پیام های « سلام عزیزم چطوری » سرازیر میشود و ما نمیدانیم از کی « سلام عزیزم چطوری » شده ایم.
زن بیچاره مان هم همین گرفتاری ها را دارد . یک خانمی از افغانستان روزی سیصد بار زنگ میزند و میخواهد برایش پول بفرستیم . آن یکی از ترکیه زنگ میزند و پول میخواهد . خلاصه اینکه دو تایی مان توی بد انشر و منشری گیر کرده ایم .
غرض اینکه ما اینجا نیامده ایم مشاور حقوقی این و آن باشیم . بنگاه کاریابی و شوهر یابی و امور مهاجرتی و صندوق قرض الحسنه هم نداریم . اهل پرستو بازی هم نیستیم . آرد مان را بیخته و الک مان را آویخته ایم . لطفا مزاحم مان نشوید . بروید کنار باد بیاید . عزت تان زیاد .