دنبال کننده ها

۲۷ مرداد ۱۳۹۵

ویزا برای آقای بیل گیتس

آقای بیل گیتس  میلیاردر ترین میلیاردر جهان  ؛ میخواستند بروند نیجریه .
گفتند : باید ویزا بگیرید .
پرسیدند : ویزا ؟ ویزا برای چه ؟
گفتند : آقا جان !  شما کجای کاری ؟ مگر شما از زن عقدی هستی و دیگران از زن صیغه ای ؟  اگر پسر اتول خان رشتی هم باشید باید ویزا بگیرید . مگر شهر هرت است ؟ کشور ها برای خودشان آقا بالا سر و قانون و مقررات و دروازه و دروازه بان و صدر اعظم و نمیدانم قاپوچی باشی دارند ؛ اگر بیل حضرتعالی هزار من آب هم بر دارد همینطور که نمیشود سرتان را پایین بیندازید  و بروید کشور معتبری مثل نیجریه ! روزگار آیینه را محتاج خاکستر کند . از آن گذشته هر کاری برای خودش قاعده و قانونی دارد . خانه قاضی گردو فراوان است اما دانه دانه اش را شمرده اند .
آقای بیل گیتس گفتند : حالا که اینطور است یکی را بفرستید سفارت نیجریه در واشنگتن تا برای مان ویزا بگیرد .
فردایش ؛ یکی از کارکنان دستگاه آقای گیتس شال و کلاه کردند و رفتند سفارت نیجریه . آنجا ده بیست صفحه پرسشنامه رنگ وارنگ گذاشتند جلوی آقا و گفتند : بروید بدهید آقای گیتس پرشان کند و پای شان هم امضاء بگذارد و شجره نامه اش را هم ضمیمه اش کنید و بیاورید اینجا .
آقای گیتس پرسشنامه ها را  پر کردند و به همه سین جیم های خنده دار هم پاسخ دادند و آنها را با سلام و صلوات فرستادند سفارت نیجریه .
دو سه روز بعد نامه ای از سفارت نیجریه بدست آقای بیل گیتس رسید به این مضمون :
آقای محترم ! تقاضای شما برای سفر به نیجریه مورد بررسی قرار گرفت . صدور ویزا برای جنابعالی منوط به آن است که از بانک تان گواهینامه ای بیاورید که نشان دهد شما برای سفر به نیجریه دارای موجودی کافی هستید و بهنگام اقامت تان در کشور ما از خدمات درمانی دولتی و سایر خدمات عمومی رایگان استفاده نخواهید کرد .
آقای بیل گیتس بمصداق ضرب المثل معروف " از روی لاعلاجی به خر میگویند خانباجی "  گواهی مخصوصی از بانک شان گرفتند که نشان میداد این جناب لنگ دراز عینکی مردنی بد لباس پریشان احوال ! 59 میلیارد دلار ثروت دارد .( متوجه عرایضم که هستید ؟ پنجاه و نه میلیارد دلار !)
اینکه مقامات سفارت نیجریه با دیدن این گواهینامه چه برقی ازشان پریده است خدا میداند !

۲۴ مرداد ۱۳۹۵

جنگ سیب زمینی

در امریکای لاتین  دو کشور شیلی و پرو  سالهای سال است که برای همدیگر شاخ و شانه میکشند و گهگاه یک عالمه  دعوای لفظی هم در رسانه های خودشان راه می اندازند .
دعوای شان بر سر سیب زمینی است . بله سیب زمینی . همان سیب زمینی بی قابلیتی که در مملکت فلکزده ما آقای معجزه هزاره سوم آنرا گونی گونی به رای دهندگان هدیه میداد تا بروند پای صندوق ها  و به ایشان رای بدهند .
این دو کشور تاکنون یکبار بر سر تسلط باریکه ای در اقیانوس آرام با هم جنگیده اند و کلی هم کشته و زخمی داده اند . چندین بار هم در زمین های فوتبال بجان هم افتاده و بقول هموطنان لر مان خین و خین ریزی راه انداخته اند . دعوای شان حالا اما بر سر سیب زمینی است و خدا کند که کارشان به جنگ و توپ و تانک و لشکر کشی نکشد .
داستان از این قرار است که دولت شیلی میخواهد 286 نوع سیب زمینی را در فهرست میراث ملی خود ثبت کند .  وزارت تجارت پرو میگوید : دو زار بده آش به همین خیال باش ! سیب زمینی محصولی است که از پرو به سایر نقاط جهان رفته است و حالا شما میخواهید با حقه بازی این افتخار عظیم ملی را بنام خود ثبت کنید ؟ در دیزی باز است  حیای گربه کجاست ؟ .
آقای وزیر تجارت پرو در حالیکه از شدت عصبانیت تن شان به رغشه افتاده و فشار خون شان هم بشدت بالا رفته بود فرمودند : اگر ما دست روی دست بگذاریم همین فردا پس فردا است که  دولت شیلی رنگ های پرچم پرو را هم بعنوان میراث ملی خود  ثبت خواهد کرد .
خدا کند که این جنگ و جدال لفظی و فحش های پاستوریزه به جنگ و لشکر کشی نکشد و گرنه تاریخ نویسان جنگ سیب زمینی را هم به فهرست جنگ های بی پایان بشر اضافه خواهند کرد .
حیف که دست مان به مقامات معظم مکرم پرو نمیرسد و گرنه خدمت شان عرض میکردیم که خدا را هزار مرتبه شکرکه  شما فردوسی و نظامی و مولانا ندارید .اگر میداشتید چه میکردید ؟
شما باید مدارا یا بقول این فرنگی ها  تالرنس را از ما ایرانی ها یاد بگیرید که فردوسی مان افغان ؛  مولانا مان اهل ترکیه  و نظامی مان روس از آب در آمده اند وما ایرانی ها لام تا کام حرف نزده ایم .آخر سیب زمینی هم تحفه ای است که آدم بخاطرش جنگ و دعوا و مرافعه و بکش بکش و لشکر کشی راه بیندازد ؟