دنبال کننده ها

۲۴ آذر ۱۴۰۴

لطفا خرها را آزاد نکنید


Gileh_Mard.jpgروایت میکنند: خری را به درختی بسته بودند
شیطان آمد افسار خر را برید آزادش کرد.
خر به راه افتاد رفت مزرعه همسایه را خراب کرد
زن همسایه خر را تیر زد و کشت.
صاحب خر آمد زن همسایه را کشت
مرد همسایه آمد زنش را کشته دید؛ رفت مرد همسایه را کشت!
از شیطان پرسیدند : چیکار کردی؟
گفت: کار مهمی نکردم ؛ فقط خر را آزاد کردم !
حبیب یغمایی تعریف می‌کرد: " شبی در راه سمنان بودم و چون دیر وقت شد به منزل دوستی وارد شدم تا فردا صبح ادامه طریق بدهم . دوستم پذیرایی کرد و بعد از شام هم به عادت مالوف به رختخواب رفتم ؛ ولی خر صاحبخانه تا کله سحر عرعر کرد نگذاشت راحت بخوابم!
صبح دوستم بعد از صبحانه مرا بدرقه کرد و دم در پرسید که انشاالله بد نگذشته باشد ؟
و منهم فی البداهه گفتم :
خود آدمک بدی نبودی
اما پدر خرت بسوزد !
و همین تک بیت فی البداهه دوستی چندین و چند ساله ما را خراب کرد!
یک آقایی آمده است در تلویزیون میگوید چند هزار متر زمین در مریخ خریده است !
می پرسند : کره مریخ ؟ زمین در مریخ به چه کاری میآید ؟
میگوید : ای آقا ! قبل از ما روسیه و امریکا هم‌در کره مریخ زمین هایی خریده اند ! ایران اکنون سومین کشوری است که در کره مریخ صاحب زمین است !
می پرسند : خب ! این زمین به چه کاری میآید ؟
میگوید : میخواهم در آنجا دانشگاه آزاد بسازم !
آقای خبرنگار البته یادش رفته است بپرسد خب این زمین ها را از چه کسی خریده است ؟!
شیخ بهایی در دفتر پنجم کشکول میفرماید :
در گردش افلاک چو کردم نظری
از مردم آدمی ندیدم اثری
هر جا که سری بود فرو رفت به خاک
هر جا که خری بود بر آورد سری.

ای خدا ! ای فلک ! ای طبیعت ! لطفا خرها را آزاد نکنید