دنبال کننده ها

۸ مهر ۱۴۰۲

در ینگه دنیا

۱- بگمانم پیرار سال بود . رفته بودیم لاس و گاس . تعطیلات سال نو بود . در پمپ بنزینی ایستادیم . دختری و پسری جوان آنجا ایستاده بودند . تکیه داده به اتومبیلی . اتومبیلی از عهد دقیانوس . تابلویی بدست داشتند که : ما همه پول مان را در قمار از دست داده ایم . میخواهیم به کلرادو برویم . پول بنزین نداریم .
پنج دلار کف دست شان گذاشتم . رهگذری نگاهی بمن انداخت و خندید
پرسیدم : چرا میخندی؟
گفت : اینها دو سال است اینجا هستند . کاسبی شان همین است . سهمی هم به صاحب پمپ بنزین می‌دهند !
من هم خندیدم . جوان‌ها هم. دخترک رو بمن کرد و گفت :
Happy New Year
—————-
۲-رادیوی ملی امریکا«NPR» میگوید : بمناسبت هالووین تاکنون اهالی محترم ینگه دنیا مبلغ چهارصد و پنجاه میلیون دلار برای سگ ها و گربه هایشان خرج کرده اند
بگفته این رادیو این مبلغ ناچیز ! صرف خریدن جلیقه و کمربند و گردنبند و زلم زیمبوهایی شده است تا سگ ها و گربه های ینگه دنیایی جشن های هالووین را با شادی بیشتری بر گزار کنند
عکسی را که ملاحظه میفرمایید مربوط به ده سال پیش است و نوا جونی ما را نشان میدهد که در جشن های ملی هالووین بسبب برخی ملاحظات اقتصادی و تنگناهای مالی! کدو پوش شده بود
May be an image of 1 person and baby
All reactions:
Jahangir Jon Sedaghatfar, Banoo Saberi and 30 others

خاک خونین

خاکی است که رنگین شده از خون عزیزان
این ملک که بغداد و ری اش نام نهادند
در محرم ۶۱۸ قمری ، لشکر مغول به مرو حمله برد و حصار شهر در محاصره گرفت .
بزرگان شهر چاره ای جز تسلیم نیافتند . پس امام جمال الدین را که از کبار ائمه مرو بود به رسالت نزد امیران مغول فرستادند و امان خواستند .
چون شهر را وانهادند لشکر مغول داخل شهر شد و چهار شبانه روز کارشان آن بود که مردمان را به بیابان های اطراف شهر می بردند ، زن ‌و مرد و مادر و فرزند از هم جدا میکردندو بجز چهارصد نفر که حرفه و مهارتی داشتند همگان را از دم تیغ گذراندند.
پس از آن قتل عام ها ، سید عز الدین نسابه از سادات کبار ، با جمعی سیزده شبانه روز شمار کشتگان شهر کرد . آنچه ظاهر بوده است و معین ، بیرون مقتولان در نقب ها و سوراخ ها و رساتیق(روستاها) و بیابان ها ،هزار و سیصد هزار در احصا آمد (شمرده شد ).
او در این حالت رباعی عمر خیام که حسب حال بود بر زبان رانده است :
ترکیب پیاله ای که در هم پیوست
بشکستن آن روا نمیدارد مست
چندین سر و‌پای نازنین از سر و دست
از مهر که پیوست وبه کین که شکست؟
جوینی در جای دیگری می نویسد :
شهری که صد هزار کس داشت بیش از صد کس نماند .
(تاریخ جهانگشای جوینی- عطا ملک جوینی - جلد اول- ص۱۲۷)
May be an image of book, diary and text
All reactions:
امیر شریف, Hassan Behgar and 14 others

سخن گفتن قدغن

محمد قاضی مترجم نامدار میهن مان در سالهای پایانی عمرش به سرطان حنجره مبتلا شده بود و برای درمان بیماری اش به آلمان رفته بود .
در آلمان پزشک معالجش به اوگفت بعد از عمل جراحی دیگر نمیتواند حرف بزند ، آیا از این بابت ناراحت نیست ؟
‎محمد قاضی در جوابش گفت : من از سر زمینی میآیم که حرف زدن قدغن است ، چه اهمیتی دارد بتوانم یا نتوانم سخن بگویم ؟
‎محمد قاضی در کتاب خاطرات یک مترجم می نویسد :
‎در ونیز با عده ای از همسفران به فروشگاه بزرگی رفته بودیم.
‎فروشنده یکی از آن مغازه ها دختر زیبا رویی بود که از قضا فرانسه هم میدانست و من با او فرانسه حرف میزدم .یکی دو بار بمن نگاه کرد و آخر گفت که شباهت زیادی به اوناسیس میلیونر معروف دارم.
‎همراهان خندیدند و من گفتم : آری! من همان اوناسیس هستم منهای ثروت بیکرانش . اگر ثروت او را میداشتم حاضر بودی زن من بشوی؟
‎خندید و گفت : حالا هم حاضرم
‎این شعر را دکتر شفیعی کدکنی بمناسبت هشتاد و یکمین سال تولد
محمد قاضی سروده است :
‎قاضیا ! نادره مردا و بزرگا ! رادا !
‎سال هشتاد و یکم بر تو مبارک بادا
‎شادی مردم ایران چو بود شادی تو
‎بو که بینم همه ایام به کامت شادا
‎پیر دیری چو تو در دهر نبینم امروز
‎از در بلخ گزین تا به در بغدادا
‎شمع کردانی و کردان دل ایرانشهرند
‎ای تو شمع دل ما پرتوت افزون بادا
‎عمری ای دوست به فرهنگ وطن جان بخشید
‎قلمت ، صاعقه هر بد و هر بیدادا
‎همچنین شاد و هشیوار و سخن پیشه بزی
‎نیز هشتاد دگر بر سر این هشتادا
May be an image of 1 person
All reactions:
Nasrin Zaravar, Parvaneh Omidi and 172 others