دنبال کننده ها

۵ تیر ۱۳۹۱


این نوشته را دوست عزیزی برایم فرستاده است . هم خندیدنی است هم تامل کردنی ...



صداقت

در این که ما ایرانی ها جوگیر هستیم که جای هیچ شکی نیست و دلیل اصلی شکستهای
گروهیمان در طول تاریخ برمیگردد به همین جوگیر بودنمان. یک روز جوگیر میشویم و
زنده باد میگوییم فردایش باز جوگیر میشویم و مرده باد میگوییم. یک روز یکی
را می کنیم مراد و پیشوا، فردایش از بردن نامش حالمان بد میشود
ولی بعضی وقتها این جوگیر بودنمان موجب انبساط خاطر میشود. مثلا همین کنسرت
اخیر استاد علیزاده و اجرای آثارش توسط ارکستر سمفونی ملی ایران را برایتان
تعریف کنم. از شانس خوبمان برای روز آخر اجرا بلیطی در همان جلوهای سن نمایش
نصیبمان شد در سالن برج میلاد. قسمت اول کنسرت ارکستر سمفونی بود و قسمت دوم
هم ابتدا ارکستر نواخت و در اواسط کار استاد علیزاده به با ستارش به روی سن
آمد که بسیار مورد تشویق حضار قرار گرفت. همگان به افتخار استاد از جای
برخاستند و شروع به کف زدن کردند. بعد استاد بروی صندلی جای گرفت و شروع به
نواختن کرد و ارکستر هم همراهیش میکرد. در همان یکی دو دقیقه اول استاد چهار
پنج باری به نقطه ای در سالن نگاه می انداخت. ناگهان دست از ساز زدن کشید و به
همان نقطه انتهای سالن خیره ماند و بعد از چند ثانیه سری تکان داد و یک کلمه
را با کمی اندوه و ناراحتی گفت:" صداقت". ناگهان غریو سوت و دست زدن بود که در
سالن پیچید. استاد با دست جمعیت را دعوت به سکوت کرد و دوباره این بار بلند تر
گفت " صداقت". باز جمعیت این بار بلندتر و با شور بیشتری شروع به دست زدن
کردند و جمعیت با ریتم دست زدنشان به تکرار کلمه صداقت پرداختند. و به بغل
دستیشان لبخندی میزدند و استاد را با چشم به هم نشان میدادند و میگفتند صداقت
و سری تکان می دادند که یعنی" ببین استاد چی گفت ها، صداقت". یکی از وسطهای
جمعیت داد زد:" جانا سخن از دل ما میگویی"

استاد علیزاده این بار با تعجب باز جمعیت را به سکوت دعوت کرد و به میکروفون
جلوی ستارش اشاره کرد و این بار واضح تر کلمه قبلی را گفت که تازه جمعیت و
مسئولین سالن فهمیدند استاد چی میگفته.
صدا قطعه!!!!!!!!!

من حکم میکنم ...!!

وقتیکه رضا خان میر پنج در اسفند 1299 با همکاری سید ضیا دست به یک کودتای نظامی زد و مقدمات انقراض سلسله قاجار را فراهم ساخت ؛ اطلاعیه ای منتشر کرد تحت عنوان " من حکم میکنم " و آنرا به در و دیوار چسباند
مردم که غافلگیر شده بودند زیر اطلاعیه رضا خان یک ماده دیگر اضافه کرده و نوشته بودند : گه میخوری !!

متن اطلاعیه از اینقرار است :


ماده‌ی اول ـ تمام اهالی شهر تهران باید ساکت و مطیع احکام نظامی باشند.
ماده‌ی دوم ـ حکومت نظامی در شهر برقرار و از ساعت 8 بعدازظهر غیر از افراد نظامی و پلیس مأمور انتظامات شهر، کسی نباید در معابر عبور نماید.
ماده‌ی سوم ـ کسانی که از طرف قوای ناظمی و پلیس مظنون به اخلال آسایش و انتظامات واقع شوند، فوراً جلب و مجازات سخت خواهند شد.
ماده‌ی چهارم ـ تمام روزنامه‌جات و اوراق مطبوعه تا موقع تشکیل دولت به کلی موقوف و برحسب حکم و اجازه که بعد داده خواهد شد، باید منتشر شوند.
ماده‌ی پنجم ـ اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه به کلی موقوف و در معابر هم اگر بیش از سه نفر گرد هم باشند، با قوه‌ی قهریه متفرق خواهند شد.
ماده‌ی ششم ـ درب تمام مغازه های شراب‌،روشی و عرق‌فروشی، تئاتر و سینما و فتوگرافی‌ها و کلوپ های قمار باید بسته شود و هر مست که دیده شود، به محکمه‌ی نظامی جلب خواهد شد.
ماده‌ی هفتم ـ تا زمان تشکیل دولت، تمام ادارات و دوائر دولتی، غیر از اداره‌ی ارزاق تعطیل خواهند بود. پست‌هانه، تلفن خانه، تلگراف خانه هم مطیع این حکم خواهند بود.
ماده‌ی هشتم ـ کسانی که در اطاعت از مواد فوق خودداری نمایند به محکمه‌ی نظامی جلب و به سخت ترین مجازات‌ها خواهند رسید.
ماده‌ی نهم ـ کاظم خان به سمت کماندانی شهر انتخاب و معین می‌شود و مأمور اجرای مواد فوق خواهد بود.
14 جمادی الثانی 1339
رئیس دیویزیون قزاق اعلیحضرت
اقدس شهریاری و فرمانده کل قوا ـ
رضا