دنبال کننده ها

۱۶ تیر ۱۴۰۲

هرگز بر نگرد

« از حرف های محمد علی جمالزاده»
پدرم میخواستند مرا برای ادامه تحصیل به بیروت بفرستند .
در آن زمان باید از انزلی با کشتی به روسیه میرفتم و بعد ادامه سفر را با ترن.
عده ای از دوستان پدرم برای بدرقه من آمده بودند .پدرم سرش را گذاشت بیخ گوش من و آهسته گفت :
-بابا جان !آنجا که رفتی خوب درس بخوان و دیگر اینجا بر نگرد و اگرخواستی زن بگیری زن فرنگی بگیر .
بعد با صدای بلند قل هو الله خواند و دور سرم فوت کرد که یعنی دعای سفر خوانده اند .
و حالا همانطور که می بینید زنم آلمانی است.
———-
**سید جمال الدین واعظ اصفهانی - پدر محمدعلی جمالزاده- از سخنوران بنام جنبش مشروطیت و از رهبران این نهضت بزرگ مدنی بود که پس از بمباران مجلس شورایملی توسط قزاقان محمد علیشاه قاجار به همدان گریخت و سپس در زندان بروجرد به قتل رسید
دیگر ماجراهای مربوط به جمالزاده را می توانید در iroon.comبخوانید
May be an image of 1 person
All reactions:
Fariba Khou, Faramarz Ghazi and 51 others

بمان پسر جان

پدر می‌گفت: کجا می‌روی پسر جان؟ همینجا بمان. به این باغ‌ها و دار و درخت‌ها برس. می‌خواهی بروی آنسوی دریاها که چه؟ که چه بشود؟ این خانه درندشت را می‌بینی؟ این باغات چای و این نارنجستان‌ها را می‌بینی؟ چطور دلت می‌آید این‌ها را بگذاری و بگذری؟
مادر آمده بود فرودگاه. با خودش یک چمدان نان و مربا و کلوچه آورده بود. یک چمدان کامل.
می‌گفت: تا برسید آمریکا گرسنه نمانید.
نمی‌دانست ما به دورترین نقطه دنیا می‌رویم. نمی‌دانست آرژانتین کجاست. نامش را نشنیده بود. نمی‌دانست به سرزمینی می‌رویم که گامی دیگر سقوطی است به ژرفای سیاهی های آنسوی زمین. آرژانتین. آخر دنیا. ته دنیا. Tierra del Fuego
مادر در آرزوی دیدن فرزند سر به خاک نهاد و پدر در غبار فراموشی و خاموشی و پریشانی گم شد.
چقدر دلم هوایت را کرده است مادر جان. چقدر بی‌تو تنهایم. چقدر دلم برای آن کلوچه‌هایت تنگ شده است.
آه پدر جان! نبودم تا در آن روزهای تلخ خاموشی و فراموشی دستت را بگیرم. نبودم تا عرق از پیشانی‌ات پاک کنم.
هنوز صدایت در جان و جهانم طنین انداز است: کجا می‌روی پسر جان؟ بمان. این نارنجستان را می‌بینی؟
آه! پدر جان، چه بر سر نارنجستان‌ها آمده است؟ آن درخت لیلکی سرفرازم کجاست؟
آری پدر جان :
حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر
حکایتی است که از روزگار هجران کرد
May be a doodle of text
All reactions:
Hanri Nahreini, Fariba Khou and 175 others

۱۵ تیر ۱۴۰۲

امتناع تفکز در ایران

امتناع تفکر در ایران
چگونه زکریای رازی تکفیر شد
چرا عبدالله بن مقفع را زنده در تنور انداختند
در این هزارو چهارصد سال بر سر اهل قلم چه آمد؟
همراه با گزارشی از حمله موشکی ناو امریکایی به هواپیمای مسافری ایرباس بر فراز آب های خلیج فارس
در گفتگو با شبکه جهانی تلویزیون ملی پارس
گپ خودمونی با ستار دلدار

روز قلم

قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
روز قلم بر اهالی قلم خجسته باد 🌺☘️🍀🌹❤️
All reactions:
Mohsen Khaimehdooz, Aziz Asgharzadeh Fozi and 106 others