نقل است كه از يك آخوند حاضر جواب اصفهاني پرسيدند كه آيا تا به حال پيش
آمده است كه در پاسخ به متلكي ناتوان شوي
جواب داد يك بار! و آن موقعي بود كه يك سپيده‌دم باراني براي پيشنمازي به
مسجد مي رفتم و كوچه پر از گل و لاي بود. ناگهان در يك چاه فاضلاب افتادم
و تا كمر در مدفوع و ادرار فرو رفتم...
در فكر اين بودم كه اگر به منزل برگردم و لباس خود را عوض كنم، نماز
مومنان قضا خواهد شد و اگر با همين وضع به مسجد بروم كه نمي‌توانم نماز
را اقامه كنم كه خانم جواني رسيد و مرا كه در آن حالت ديد با لبخند شيطنت
پرسيد: آميزي
حج آقا چرااینقدر تو خودتون فرو رفتين؟!!!!