دنبال کننده ها

۲۴ مرداد ۱۳۹۱

دزدی هم کار ما بود ...!!!

زنبیل حاج فرهاد میرزا...



دکتر آدمیت اهل تن سپردن به جریان باد و هماهنگ شدن با جهت وزش آن نبود لذا در زمانه‌ای که باد به شدت در جهتی خاص می‌وزید و اکثریت مردم با جهت باد هماهنگ شده بودند، در جزوه‌ای بیست‌ و دو صفحه‌ای، از «پاره‌ای نوشته‌های نامضبوط و آرای مغشوش و اغتشاش فکر تاریخی» انتقاد کرد (صفحه 855). در این جزوه، آدمیت آموزگاری بود که برای لحظه‌ای پس از سالیان دراز آموزگاری، سرانجام از دست
این همه شاگردان نابخرد به خشم آمده. آشفتگی در فکر تاریخی این خشم استادانه را باز می‌تاباند (همان‌جا). حال در آن شرایط که کسی مانند جلال آل احمد و کتاب‌های «غرب‌زدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران»‌اش در قلب هواداران پر شور ش جایگاهی خاص داشت، مورّخ مغضوبی جرئت کند بنویسد که کتاب اول «نوشته‌ای پریشان و سست‌مایه» است و دومی چیزی نامنسجم‌تر و نامربوط‌تر از «زنبیل حاج فرهاد میرزا معتمدالدوله»، و در بارۀ جلال چنین قضاوت کند که «در واقع مجموع عناصر سازنده هویت فرهنگی او و مؤثر در او، از نقطه اول تا آخر در جهتی نبود که او بتواند اصالتاً در قلمرو روشنگری و روشنفکری گام نهد. و چون خالی از داعیه هم نبود، به پرخاشگری و عناد با آن برخاست، عنادی که در نهادش بود. لاجرم، هر چه بر ذهن کج و کوله‌اش می‌گذشت، بر قلم شلخته‌اش روان می‌گشت. غرب‌زدگی و کتاب روشنفکران (کذا) چیزی نیست، مگر ورزش کردن در بی‌دانشی، و ظلمت بی‌حرکت...» (صفحه 856)
جز شجاعت علمی صفت دیگری به او نمی‌توان داد.