دنبال کننده ها

۶ اسفند ۱۳۹۳

نقطه . ویرگول

آقا ! آدم که بد شانس باشد ؛ یک نقطه یا یک ویرگول کار دستش میدهد . اصلا ممکن است زندگی اش را این رو آن رو بکند . 
قدیم ها که ما مدرسه میرفتیم یکی از سرگرمی هایمان این بود که با همین نقطه سازی ها و ویرگول بازی ها ؛ روزهای کشدار و ملالت بار و بارانی را توی کلاس بگذرانیم . 
لابد شما هم آن جمله معروف یادتان میآید که : بخشش لازم نیست ؛ اعدامش کنید !
و ما می توانستیم با  حرکت یک ویرگول ناقابل ؛  آدم بیچاره محکوم به مرگی را نجات بدهیم و بنویسیم : بخشش ؛ لازم نیست اعدامش کنید !
آقا ! از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان  سی و چند سال پیش که ما توی بوئنوس آیرس ماست میخوردیم و سرنا میزدیم کم مانده بود یک " وای " نا قابل ما را به جنون بکشاند و زندگی مان را درب و داغان کند . 
ما اسم مبارک مان یک دنباله بی مسمای  " شیخانی " دارد که نشان میدهد ما از قبیله آدمخواران بازمانده عصر صفویان هستیم . گویا پدر جد پدر جد مان در دوران آدمخواران صفوی برای خودش کیا بیایی داشته و در رکاب نمیدانم کدامیک از این حرامزدگان شمشیر میزده است .ما از نوادگان همان چیگین ها و آدمخوارانیم و هر چند خودمان عرضه کشتن یک مورچه را نداریم اما اسم و بد نامی اش روی ما مانده است .
توی پاسپورت مان این نام بی مسمای  " شیخانی " را با یکدانه " وای " نوشته بودند : Sheykhani اما توی دیگر مدارک مان آن وای لامصب حرامزاده جایش را به یک " آی " بی پدر مادر داده بود و شده بود Sheikhani 
وقتی رفتیم اداره مهاجرت تا اجازه اقامت مان را بگیریم همین " وای " و " آی " دست بدست هم دادند و چنان پدری از ما سوزاندند که هفت هشت ماهی خون خون مان را میخورد و راه هم به جایی نداشتیم . هر چه هم برای میرزا قشم شم های اداره مهاجرت قسم و آیه میخوردیم که به پیر به پیغمبر این شیخانی بدون " وای " همان شیخانی با " آی " است به گوش شان نمیرفت که نمیرفت . ما هم که نه پای گریز داشتیم و نه دست ستیز مجبور شدیم تمامی مدارک مان را دوباره به ایران بفرستیم . دو باره ترجمه اش کنیم . دو باره بین وای و آی آشتی بر قرار کنیم . دو باره یکی از قوم و خویش ها را مجبور کنیم از شیراز به تهران برود و ساعتها جلوی وزارت امور خارجه توی صف بماند و آنها را به تایید یقنعلی بقال و مقامات معظم برساند و دوباره آنها را برایمان بفرستد بوئنوس آیرس .
بگمانم  نمرود بود یا یک " انسان خدا " ی دیگری که گویا لولهنگش خیلی آب بر میداشت و ادعای ملک الملوکی که سهل است بلکه ادعای خدایی میکرد . ناگهان پشه ای آمد ویکراست رفت توی دماغ حضرت آقا و دیگر هم بیرون نیامد و تا جناب آقای نمرود را به دوزخ نفرستاد دست از سرش بر نداشت . 
خدا بسر شاهد است یک ویرگول یا یک نقطه بی قابلیت هم ممکن است آدمیزاد را به مرز جنون بکشاند و همین بلایی را که سر جناب آقای نمرود آمده است سر آدم بیاورد . 
بیخود نیست که شاعر میفرماید : 
بخت گر خندان بود ؛ سندان به دندان بشکند . 
بخت نا فرجام را پالوده دندان بشکند .....!!
خلاصه اینکه : شما هم مواظب این ویرگول ها و نقطه های لعنتی باشید نکند یکوقت کار دست تان بدهند .

۵ اسفند ۱۳۹۳

درس ریاضی


در کتاب معاد نوشته ايت اله دستغيب شيرازي ايشان از پيامبر اسلام نقل قول مي کنندکه رسول خدا فرمود:هر مومن که شهيد مي شود در بهشت قصري انتظارش را مي کشد که در ان قصر70حجره است و هر حجره داراي 70 تخت است و بر هر تختي 70 فرش گسترانده اند و بر هر فرشي 70 حوري نشسته و انتظار ان شهيد کشته شده در راه اسلام را مي کشد .با بررسي اين سخن و با يک ضرب ساده رياضي مي توان به اين نتيجه رسيد که بر طبق سخني که از رسول خدا نقل شده ،70 به توان 4 حوري يعني رقمي معادل 24,010,000(حدود 24 ميليون ) حوري بهشتي فقط در انتظار يک شهيد اسلامي مي باشد . با فرض اينكه هر كدام از فرشها 6 متر مربع باشد مساحت كل فرش ها مي شود 2,058,000 مترمربع با در نظر گرفتن 20% راهرو ها و راه پله و فضاهاي بدون فرش، مساحت كاخ 2,469,600 متر مربع به دست مي آيد.كه مي شود عمارتي با زير بناي 20000 متر در 20000 مترو 62 طبقه به ارتفاع 186 متر پر از حوري فقط براي يك شهيد اسلامي.

با فرض اينكه شهيد مورد نظر به هر حوري يك ساعت سرويس دهي نمايد بعد از 2,740 سال كار بدون وقفه نوبت به آخرين حوري مي رسد.

ولی از من میشنوید نقد را وِل نکنید و نسیه را بچسبید

و به قول خیام

خیام اگر زباده مستی خوش باش با ماه رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی؛ چو هستی خوش باش

و به قول ایرج میرزا

لب آب و می ناب و دلبر نیکو سرشت ای به تخمم که نرفتم به بهشت