دنبال کننده ها

۲۸ آبان ۱۳۹۵

سیلی......

در آنسوی دنیا - در شهر فومن - مامور شهرداری  یک سیلی به گوش زن بینوای دستفروشی  می خواباند  که کنار خیابان بساط مختصری پهن کرده است تا  نانی در بیاورد و بر سفره فقیرانه اش بگذارد و منت حاتم طایی نکشد  .
من اینجا - در سانفرانسیسکو - صدای سیلی اش را می شنوم و دلم بدرد میآید .
نه تنها دلم به درد میآید بلکه خشمی  - همچون آتشفشانی - در درونم زبانه میکشد .
به خودم میگویم : پس زنده باد تکنولوژی که اینگونه همه مرزها را در هم می شکند .
 بعد  بیاد آن شعر صائب تبریزی می افتم که میفرماید :
تیغ بران گر بدستت داده دست روزگار
هر چه میخواهی ببر اما نبر نان کسی 

۲۵ آبان ۱۳۹۵



ترور های سیاسی در ایران
(بخش دوم )
*ترور سیاسی در تاریخ ایران از عصر ناصر الدین شاه تا کنون بارها معنا و مفهوم خود را تغییر داده است
در دوران دراز سلطنت ناصر الدین شاه همراه با تحولات بسیاری که زمینه ساز انقلاب مشروطه شد ؛ انجمن های مخفی سیاسی پدید آمدند و در پایان این دوره پنجاه ساله استبداد آسیایی بود که از تپانچه میرزا رضا کرمانی ؛ تیری به سینه شاه قدر قدرت ایران شلیک شد که کشور را یکپارچه تکان داد .
با این ترور فصلی نو در تاریخ ایران آغاز شد . درباریان میدانستند که این پادشاه را کسی کشته است که نه انگیزه فردی داشته و نه نسب از اشراف میبرد .
ناصر الدین شاه به تیر میرزا رضا در گذشت . پسرش مظفر الدین شاه ؛ میرزا رضای شاه کش را بر دار کرد
مظفر الدین شاه در روز های آخر عمر خود در برابر موج توفنده انقلاب مردم بناچار فرمان مشروطه و تشکیل مجلس اول راامضاء کرد اما محمد علی میرزا - جانشین او - از همان آغاز نشان داد که جز استبداد راهی نمیشناسد و هدفی جز سرکوب و نابودی مشروطه خواهان ندارد .
اقدامات محمد علی میرزا - از حادثه آفرینی های گوناگون تا به توپ بستن مجلس به یاری قزاقان روس - جز قوی تر کردن عزم مردم ایران نتیجه ای در بر نداشت .
مبارزه مردم انقلابی در زمان استبداد صغیر ؛ بر آگاهی سیاسی آنان افزود و سازمانهای گوناگون سیاسی بویژه در تبریز و سپس در شهر های دیگر ایران از جمله تهران شکل گرفتند .
جنبش مردم تبریز سرانجام مردم تهران ؛ گیلان و دیگر نقاط ایران را نیز بحرکت در آورد و مبارزه مسلحانه مردم سر انجام انقلاب را برای بار دوم به پیروزی رسانید .
.در همین دوران است که مرکز غیبی - انجمن انقلابی اولین هسته های حزب اجتماعیون عامیون به رهبری حیدر عمو اوغلی ؛ کربلایی علی موسیو ؛ کریم دواتگر و چند نفر دیگر بوجود میآید .
همین سازمانها بودند که انجمن تبریز را در دوره مقاومت مسلحانه علیه سپاهیان محمد علیشاه رهبری کردند و در همین دوره است که ترور سیاسی با کاربردی گسترده و در اشکال گوناگون بکار برده میشود .
مهمترین و کارآ ترین ترور سیاسی این دوره قتل اتابک امین السلطان صدر اعظم مستبد محمد علی میرزاست . او اولین نخست وزیری است که در تاریخ معاصر ایران ترور میشود . سرنوشتی که پس از آن رزم آرا ء ؛ هژیر و حسنعلی منصور به آن دچار آمدند .
قاتل اتابک - عباس آقا صراف - پس از کشتن صدر اعظم گلوله ای نیز به مغز خود شلیک میکند و در همانجا در میگذرد . در جیب عباس آقا کارتی پیدا میشود که روی آن نوشته بود : عباس آقا صراف آذربایجانی - عضو انجمن - نمره 41 - فدایی ملت
قتل اتابک یکی از دشمنان بزرگ مشروطه را از میان بر داشت . انجمن شهرت بسیاری یافت و بعنوان یک سازمان مخفی سیاسی توجه بسیاری را بخود جلب کرد . اما هر چند از عمر آن هنوز چندان نگذشته بود ؛ یکی از اعضای خود در تبریز بنام یوسف خز دوز را به اتهام تخلف از ضوابط تشکیلاتی و اخلاقی ترور کرد .
این ترور را باید نخستین ترور درون گروهی دانست که در بطن یک سازمان سیاسی صورت گرفته و این همان سنت نا پسندی است که گاه در تاریخ ایران ابعاد هولناکی داشته است .
اندکی بعد همین انجمن طرح ترور محمد علیشاه را به اجرا گذاشت .اما شاه از این ترور جان سالم بدر برد و آسیبی به او نرسید .
در چهارم صفر 1326قمری ؛ زمانی که قوام الملک شیرازی مالک بزرگ و قدرتمند فارس در باغ دیوانخانه قدم میزد ؛ جوانی به او نزدیک میشود چهار تیر به او میزند و او را به قتل میرساند . این جوان خود نیز با شلیک گلوله ای به زندگی خود خاتمه میدهد .
در تبریز حیدر عمو اوغلی طرح ترور شجاع نظام مرندی یکی از مستبدین را به اجرا میگذارد و با فرستادن بمبی به خانه اش ؛ او و پسرش را بقتل میرساند .
روز جمعه نهم دیماه برابر با 16 ذیحجه ؛ شیخ فضل الله نوری هدف سوء قصد کریم دواتگر از اعضای انجمن قرار میگیرد اما آسیب چندانی به این شیخ مشروعه خواه وارد نمیشود .
سرانجام محمد علیشاه شکست میخورد و به سفارت روس پناهنده میشود و رهبران مشروطه - از جمله بهبهانی و طباطبایی با تکریم بسیار به تهران باز میگردند . مجلس دوم گشوده میشود . احزاب سیاسی شکل میگیرند و بین سران انقلاب بر سر راههای اداره کشوربوجود میآید .
سید عبدالله بهبهانی به حمایت از حزب اعتدالیون ؛ و تقی زاده به حمایت از حزب دموکرات در برابر هم صف آرایی میکنند
حزب اجتماعیون عامیون به رهبری عمو اوغلی با تقی زاده و حزب او متحد میشود . جدال بالا میگیرد . اعتدالیون در روزنامه خود بنام استقلال ؛ و دموکرات ها در ارگان خود بنام ایران نو علیه یکدیگر به مبارزه بر می خیزند ......
" ادامه دارد "