دنبال کننده ها

۲۹ آذر ۱۳۹۹

یلدا


امسال یلدا پاورچین پاورچین ترسان و لرزان از پس دیوارهای قرون و اعصار از راه رسیده است .در روزگاران پیشا کرونایی در چنین شب هایی من برای هموطنان و دوستان و رفیقان حافظ خوانی میکردم . معمولا هر سال محفل انسی بود و جشنی و شوری و شرابی و نغمه ای و نوایی و حافظ جان هم مستانه ندا در میداد که :
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ!
حیف که جناب عالیجناب کرونا آمد و :
چنان زد بر بساطم پشت پایی
که هر خاشاک مان افتاد جایی
این هم تصویری از جشن شب یلدای دوسال پیش که نه کرونایی بود و نه در تصور هیچ آدمیزادی می گنجید که دشمنی چنین نامریی و غارتگر و خونریز و جان ستان دارد .
یلدا بر همه شما رفیقان و عزیزان خجسته باد . به امید اینکه یلدای دیرپای میهن رنجور ما به بهار و بهاران پیوند یابد و آسمان وطن ما از ابرهای اندوه تهی و سرشار از ستاره و خورشید باشد
Image may contain: 4 people, including Bahman Esmaeili, people standing, people sitting and indoor

چیا کشی

چیا کشی !
شیرازی ها به اسباب کشی میگویند چیا کشی!
ما امروز چیا کشی داشتیم . رفتیم خانه جدید مان . فردا و پس فردا هم باید برویم چیا کشی!
اگر یکی از ما بپرسد سخت ترین و نفرت انگیز ترین کار دنیا چیست خواهیم گفت چیاکشی !
ما یک‌رفیق خوش سر وزبان شیرازی داریم که به چیا کشی می‌گوید جاکشی!
حق دارد به حرضت عباس!

تعارف لاهیجانی

تعارف لاهیجانی!!
اینجا در شهر ما -Placerville- رستورانی است که در تمام دنیا بی همتاست . رستورانی که همانندی در هیچ جای دنیا ندارد
.نامش Cozmic Cafe
داستان از اینقرار است که بسال 1859 یک مهاجر اسکاتلندی بنام « جان پرسون » در دهانه یک معدن طلای متروک ساختمانی ساخت تا بتواند با استفاده از تونل های زیر زمینی یخ مورد نیاز جویندگان طلا و معدنکاران را نگهداری کند .
این ساختمان اکنون رستوران منحصر به فردی است که هر سال هزاران جهانگرد را بسوی خود میکشاند.
وقتیکه وارد رستوران میشوید می توانید تونل های ژرفی را که بدست جویندگان طلا کنده شده است به چشم ببینید و با بخشی از تاریخ زندگی طلا جویان آشنا شوید.
این رستوران که در درون یک تونل قرار دارد محل برگزاری شب های شعر و قصه خوانی ‌و گرد هم آیی های فرهنگی است و بسیاری از تابلوهای نقاشی گرانقیمت بر دیوار های آن آویخته است .
می توانید در طبقه اول این رستوران غذای مورد علاقه خود را سفارش دهید و در طبقه دوم که دارای سالن رقص و حال و هوایی دلنشین برای اجرای موسیقی زنده است در یک فضای دلچسب شبی خاطره انگیز را بگذرانید .
رستوران Cozmic Cafe با آن دیوارهای آجری در واقع تلفیق هنرمندانه ای است از هنر عصر جدید و زمانه ای که به دوران Gold Rush نامیده میشده است .
اگر به دیدن ما آمدید شما را به نوشیدن آبجویی یا قهوه ای - شاید هم به خوردن شامی - در این رستوران یگانه و بی همتا دعوت میکنیم .
شاید دل به دریا زدیم و صورتحساب تان را هم پرداخت کردیم !شاید هم شما مجبور بشوید صورتحساب آقای گیله مرد و ابوابحمعی ایشان را - که شامل نوا جونی و آرشی جونی و مادر بزرگ است - از جیب مبارک تان پرداخت بفرمایید !
آخی.... دل تان میآید آقای گیله مرد باز نشسته صورتحساب شما را پرداخت کند ؟
آخر انصاف تان کجاست ای خلایق؟!
+4

با نوا جونی و آرشی جونی رفتیم خانه جدیدمان . هنوز اسباب کشی نکرده ایم . نوه ها میخواستند خانه تازه بابا بزرگ و مامان بزرگ را ببینند . در واقع آمده بودند اتاق های خودشان را انتخاب کنند .
توی حیاط مان آلاچیقی است که جان میدهد برای بچه ها که بروند آنجا بالا و پایین بپرند و از سر و کول هم بالا بروند. نوا جونی با دیدن این آلاچیق چنان خوشحال شد که میگفت بابا بزرگ ! این خانه مال من و آرشی جونی است . باید روی در خانه تابلویی بگذاری و بنویسیNava and Arshi only

۲۳ آذر ۱۳۹۹

آقای بیخواب


رفته است پیش دکتر . گفته است : دکتر جان ، یک نسخه ای برایم بنویس . شب ها خواب به چشمانم نمیآید . نمی توانم بخوابم . قرصی ، کپسولی ، زهر ماری ، چیزی برایم بنویس بلکه خوابم ببرد .
دکتر نگاهی همچون نگاه عاقل اندر سفینه به او انداخته است و گفته است : بخوابی که چطور بشود ؟ هزار سال خواهی خوابید . حالا که زنده ای از بیداری ات لذت ببر ! بعدها صد هزار سال زیر خاک خواهی خوابید !نگران بیخوابی ات نباش .
————
رفیقم رفته بود دکتر . گفته بود : دکتر جان ، میخواهم مرا بفرستی آزمایش قلب . هر شش ماه به شش ماه میخواهم بروم قلبم را معاینه کنم
دکتر گفته است : مگر قلب سرکار عیب و ایرادی دارد ؟ مگر با مشکلی روبرو شده ای ؟
می‌گوید : نه !
دکتر می‌گوید : برو پی کارت عمو جان ! اصلا خیال کن قلب نداری !اصلا خیال کن توی بدنت چیزی بنام قلب وجود ندارد !
————-
رفته بودم دکتر . گفت : فشار خونت بالاست . باید مواظب باشی . شوری نخور . پیاده روی بکن . استرس ممنوع ! اگر مواظب نباشی سکته میکنی !
ترسیدم. رفتم صدو بیست دلار دادم یک دستگاه کنترل فشار خون خریدم آوردم خانه . روز اول و دوم هر ساعت و هر دقیقه دستگاه را وصل میکردم به بدنم و فشار خونم را اندازه میگرفتم . نمک و شوری هم نمیخوردم . اما فشار خونم لحظه به لحظه بالا میرفت . خیال میکردم همین حالاست سکته کنم و ریق رحمت را سر بکشم .
سه چهار روزی به همین روال با ترس و لرز و نگرانی گذشت . دست آخر کفرم در آمد و دستگاه را انداختم دور . بعد از آن اصلا یادم رفت فشار خونم بالاست . حالم خوب خوب شده است . فشار خونم هم حتما پایین آمده است
بگمانم بهترین راه پایین آوردن فشار خون خود داری از دیدن عکس های آقای عظما و آقای پوتین و شاه عربستان و رجب اردوغان و ترامپ و ایضا آقای جولیانی و رهبر کبیر کره شمالی است