دنبال کننده ها

۹ دی ۱۳۹۱

تقاضا از دوستان

از دوستان عزیزی که به این وبلاگ مراجعه میفرمایند تقاضا میشود برای خواندن نوشته های گیله مرد به فیس بوک مان سرکی بکشند . ممنون از شما
نشانی فیس بوک مان هم چنین است :
hansen sheykhani gilemard

گناه از مردم نیست .....

..... در این فلات کوهستانی آفتاب زده ؛ طی زمان های دراز ؛ انسان های بزرگی زیسته اند که هر یک در کالبد مادی و معنوی عصر خود ؛ با شراره های ناب  - بخاطر آنچه که آنها عدالت و فضیلت میشمرده اند  - سوخته اند .
برای خود من آشنایی با کارنامه خونین و سوزان حیات معنوی آنان ؛ یک بیداری ؛ یک غرور ؛ و یک احساس وظیفه ژرف بود و تصور میکنم برای همه کسانی که سود یا مقام  یا استغراق در هستی بهیمی ؛ خرد و آگاهی آنها را کدر نساخته ؛ چنین خواهد بود .

احساس غروری که از بررسی این کارنامه حاصل میشود  نباید احساس تعصب ملی و بغض و کین به دیگران و لاف و گزاف در باره خود باشد .
اگر ما در تاریخ بمثابه  ساکنان این کشور از اقوام دیگر تجاوز و ستم دیدیم ؛ به نوبه خود از شرکت در ستم و تجاوز به اقوام دیگر نیز مبرا نیستیم . ولی هم در مورد دیگران و هم در مورد ما ؛ گناه از مردم نیست . گناه از قشر فوقانی است که آزمندانه خواستار حفظ امتیازات خود بود .
غرور ما باید به چیز های نجیب و شریف ؛ به ابداعات و آفرینش ها ؛ نه به ستم ها و تجاوز ها و جهانگشایی هاباشد  .
در ایجاد تمدنی که تمدن ایران نام دارد  ؛هم خلق های ساکن فلات ایران و هم بسیار بسیار خلق دیگر از هند و چین  گرفته تا اندلس و روم و صقلیه  دخالت داشته اند ....

۳ دی ۱۳۹۱

نامه ای به یک نویسنده ...




امروز ؛ رمان " جهان زندگان " نوشته محمد محمد علی را یک نفس خواندم .و این هم نامه ای است که به نویسنده کتاب نوشته ام :

جناب محمد علی غزیز :امروز - یکشنبه - اینجا - در حوالی سانفرانسیسکو - باران میبارید . چه بارانی هم میبارید . باد سرد گزنده ای هم از حاشیه اقیانوس به پنجره های خانه ام شلاق میزد و من نشسته بودم و " جهان زندگان " ات را می خواندم . خواندمش . تمامش را خواندم .و می خواهم دوباره بخوانمش تا از هزار توهای زندگانی زندگان و مردگان بیشتر سر در بیاورم .
این دو سه خط را برایتان می نویسم تا بگویم دنیای مرا آشفته کرده اید دوست نویسنده من . ذهن ساده اندیش مرا به چه چاله چوله هایی انداختید !
"جهان زندگان " ات مرا از جهان مردگان و از یاد رفتگان بیرون کشانید و اینک من با حیرت و حسرت به اینسو و آنسوی جهان نگاه میکنم .
حیرتم از آن است که در خاک بظاهر سترون میهنم ؛چه سرو هایی روییده اند که ما از آن بی خبر - شاید بهتر است بگویم کم خبر - بوده ایم
و حسرت از این بابت که : چرا نویسنده ای چون محمد محمد علی ؛ نتواند داستان هایش را در میهن اش بچاپ برساند و برای نسل تازه بخواند ؟
این دو سه خط ؛ سپاسی است از یک خواننده کنجکاو به یک نویسنده خوب و بی ادعا . شاید هم پژواک فریاد های خود شما باشد از فراسوی اقیانوس .
و حسرت دیگر اینکه : کاشکی در ینگه دنیا به دیگر کتاب هایتان دسترسی میداشتم .
همراه تان باد رامش و آرامش و سرود و درود .
با مهر : گیله مرد

**دوستانی که مایل اند این رمان زیبا را بخوانند می توانند آنرا از طریق آمازون دریافت کنند
www.amazon.com
نام کتاب به انگلیسی :The World of the Livings