دنبال کننده ها

۱۲ آبان ۱۳۹۱

بوق حمام ....

در دوره پنجم مجلس شورایملی ؛ هنگامیکه سر و صدای جمهوریت بر خاست ؛ در راهروهای مجلس بین سید حسن مدرس و سردار سپه مشاجره سختی در گرفت . 
مدرس با عصبانیت به سردار سپه میگوید : من حکم بوق حمام را دارم . تا مجلس هست مدرس هم خواهد بود . تو برو فکر خودت باش !
سردار سپه هم در جواب میگوید : ما هم طوری حمام میسازیم که احتیاج به بوق نباشد .!
سردار سپه وقتی از مجلس بیرون میرود به سرتیپ درگاهی رییس شهربانی دستور میدهددیگر بوق حمام زده نشود ! از آن روز بوق حمام زده نشد و تا چند روز مردم محلات تهران نمیدانستند حمام کی مردانه و چه ساعتی زنانه خواهد شد ( چون رسم بر این بود که قبل از طلوع آفتاب حمام هر محله و گذری مردانه و از ساعت چهار بعد از ظهر زنانه میشد و برای اینکه خلایق بدانند چه ساعتی حمام مردانه شده و چه ساعتی زنانه خواهد بود یکی از کارکنان حمام به بالای بام میرفت و در آن بوق کذایی میدمید )
اگر چه سردار سپه - رضا شاه بعدی -  توانست حمام بدون بوق بسازد ! اما در شهریور 1320 چنان صدای بوقی در ایران پیچید که همه جهانیان از آن با خبر شدند .....!!

" نقل از : یاد داشت های اعظام الوزاره 

۱۱ آبان ۱۳۹۱

قرمساق......

نا صر الدین شاه در دستخطی خطاب به شخصی بنام  " مسیح " ؛  واژه  قرمساق را به غلط " قرمصاق " نوشته بود
شمس الشعرا سام میرزا یک رباعی ساخت به این مضمون .بعرض رساندند . دستخط اصلاح شد .

الحمد مسیحا که جمادت کردند
آتش بودی و پس رمادت کردند
زن قحبه ! به عزل هم ترقی کردی
زیرا که قرمصاق به صادت کردند .

از کتاب " خاطرات و خطرات "  مهدیقلی خان هدایت 

در پوست شیر .....

مظفر الدین شاه پس از بازگشت از سفر فرنگ تصمیم گرفت باغ وحشی به سبک و سیاق فرنگستان در تهران ایجاد کند . 
این باغ وحش پس از مدتی ایجاد شد و بودجه ای نیز برای نگهداری حیوانات اختصاص یافت ؛ اما از آنجا که متصدیان باغ وحش بودجه غذایی حیوانات را به جیب میزدند ؛ حیوانات باغ وحش یکی پس از دیگری بسبب گرسنگی تلف شدند و به لقاء الله ! پیوستند .
یک روز شاه هوس دیدار باغ را کرد . متصدی باغ وحش نگران شد و کارگری را وادار کرد داخل پوست شیر بشود و به او گفت : هر وقت شاه نزدیک شد تکانی بخود بده و سر و گردنی بجنبان تا شاه نفهمد که شیر مان ماههاست جان به جان آفرین تسلیم کرده است ! او چنین کرد و شاه پس از گردش مختصری از باغ وحش بیرون رفت .  در این وقت یکی از پلنگان بسوی شیر جهید . شیر ترسید که نکند طعمه پلنگ شود اما ناگهان شنید که پلنگ به او میگوید : "  آهای ! مش باقر تویی ؟ چند گرفتی داخل پوست شیر شدی ؟؟!! "

۹ آبان ۱۳۹۱

اسراییلی ها .......

از یاد داشت های اسدالله علم :

....." ....پاد گورنی برای شا م بطور خصوصی در کاخ نیاوران مهمان بود .مرد بسیارشوخ با مزه ای است . صحبت های خوب با نمک دارد . با آنکه روس ها به اعراب و بخصوص به مصر کمک میکنند ولی دل پری دارند که اعراب کون گشاد هستند !
میگفت : جمال عبد الناصر محرمانه به مسکو آمد و باز هم تقاضای اسلحه مدرن و هواپیمای مدرن کرد .ما به او گفتیم که :آخرین هواپیماهای میگ بتو میدهیم که در عین حال خیلی عمل آن آسان است .
گفت : چطور ؟
گفتیم که : یک دکمه دارد که هواپیما به پرواز در میآید . یک دکمه دیگر دارد که خلبان میفشارد و روی هدف میرسد . و دکمه سوم بمب را رها کرده به هدف میزند .
بعد ناصر پرسید : بسیار خوب ! چطور به زمین می نشیند ؟ 
ما جواب دادیم : به زمین نشستن آن یا به زمین نشاندن آن هم دیگر با اسراییلی هاست !!!

۸ آبان ۱۳۹۱

معجزه گرمک ....!!

در سال 1350 هجری قمری در اصفهان شایع شد که حضرت امام حسین   در ماه صفر چند روزی مهمان امامزاده  """ شاه زید " خواهد شد !
طولی نکشید که سیل کوران و کچلان  از سرتاسر ایران بسوی اصفهان سرازیر شد تا با بستن دخیل و سلفیدن نذور ؛ درمانی برای درد های بی پایان شان پیدا کنند .
پس از تحقیقات معلوم شد که حضرت نوابی محمد تقی میرزا  در حوالی باغ مراد اصفهان -  دور و بر امامزاده شاه زید - صد ها هکتار زمین را زیر کشت خربزه ( گرمک ) برده است و چون میخواسته هم جنس هایش را آب کند و هم عوارض شهرداری را ندهد  این کلک را سوار کرده و توانسته بیش از ده هزار من از خربزه هایش را به همان کوران و کچلان و بندگان ببوی حضرت باریتعالی قالب بفرماید !!