دنبال کننده ها

۲۲ مهر ۱۴۰۱

گشت ارشاد


محتسب کیست و ریشه های تاریخی گشت ارشاد
در گفتگو با شبکه جهانی تلویزیون ملی پارس
Sattar Deldar10 12 2022

v=RawE7mwXTa4&feature=share&utm_source=EKLEiJECCKjOmKnC5IiRIQ
در این روزهای امید و نومیدی و هراس، که همه ما ایرانیان در اضطرابی فلج کننده بسر می بریم و تاریخ خونبار وطن مان بار دیگر ورق می خورد به این آهنگ زیبا گوش بسپارید تا این جهان سرشار از شقاوت را بتوانید تاب آورید
Dana Winner - One Moment In Time live

۲۱ مهر ۱۴۰۱

چرا گریه میکنی؟

در دوبی سوار هواپیما شدم . میرفتم پاریس.
از فراز بندر عباس و تبریز گذشتیم . از پنجره هواپیما میهنم را میدیدم . میهنم را که گویی کهکشان ها از من دور مانده است .
بغض کرده و خموشانه می گریستم .
مردی فرانسوی کنارم نشسته بود. مهربانانه پرسید : گریه میکنی؟
گفتم : آن خاک را می بینی؟ آن رودخانه را می بینی؟ آنجا میهن من است. آنجا مادر و پدر و رفیقانم به خاک رفته اند.آنجا جایی است که دوست داشتم به خاک سپرده شوم .آنجا سرزمینی است که از دیدارش محروم هستم . نمی توانم پایم را بر خاکش بگذارم. آنجا کودکی و نوجوانی ام را گم کرده ام .آنجا سرزمینی است که همه آرزوهایم دفن شده اند .
آه …ای ایران خشم و غرور و نکبت . ای آوردگاه تباهی . ای نامهربان . چرا اینقدر از من دوری ؟

۱۹ مهر ۱۴۰۱

دهه هشتادی ها

آقا ! ما تا همین دیروز پریروزها نمیدانستیم دهه هشتادی یعنی چه ؟ تا اینکه یک جوانک ده دوازد ساله خوشگل خوش صدای آشفته موی دوست داشتنی پیدا شد و خواند که : ما دهه هشتادی ها گودزیلا نیستیم به خدا
از شما چه پنهان ما نمیدانستیم گودزیلا یعنی چه ؟ رفتیم پرس و جو کردیم فهمیدیم گودزیلا یعنی هیولا ! آخر ما متعلق به نسل « فانوس به دست ها » هستیم که پای فانوس می نشستیم دود چراغ میخوردیم درس میخواندیم و همانجا پای فانوس هم خواب مان می برد .قهرمانان ما هم صمد آقا و سرکار استوار بودند و قهرمان مذهبی مان هم علی بن ابیطالب. تازه وقتی آقای جزایری پیشنماز محله مان روی منبر میگفت مولای متقیان یک روز هفتصد نفر را سر بریده است چنان کیفور میشدیم که حسرت میخوردیم کاشکی ما هم در رکاب شان بودیم و دستکم هفت هشت تا یهودی و گبر و نصارا را سر می بریدیم .
دهه هشتادی یعنی اینکه یک جوان هفده هیجده ساله موبلند خوش صدا و خوش قیافه و بسیار دان بنام مهیار که سه زبان میداند میآید توی بی بی سی فارسی و با وقار و هیبت یک انسان فرهیخته چنان این بنگاه یاوه سازی و دروغ پراکنی را می شورد و کنار میگذارد که هیچ مرده شوری نمی تواند هیچ مرده ای را چنان بشورد و راهی بهشت کند .
من کیف میکنم وقتی می بینم دخترک شانزده هفده ساله ای میآید و یقه بی بی سی فارسی را می‌گیرد و میگوید : این شما بودید که بیست ‌و پنج سال با حمایت از اصلاح طلبان حکومتی جنبش آزادیخواهانه نسل ما را به تعویق انداختید. این شما بودید که سال های سال میکروفن به دست مفسران و تحلیلگرانی دادید که حتی یک درصد مردم ایران را نمایندگی نمیکرده اند .
من وقتی به هپروتی بودن و بیسوادی و موهوم باوری نسل خودم نگاه میکنم شرمنده همین نسل دهه هشتادی ها میشوم که چنین آگاهانه و خردورزانه پیش میروند و از هیچ توپ و تانک و فشفشه ای هم نمی ترسند .
اگر قرار باشددر فردای انقلاب شخصی را بعنوان وزیر خارجه ایران بر گزید من به همین مهیار و همین صدف شانزده هفده ساله رای میدهم که هم عقل ‌‌و درایت شان از عقل نسل ما بیشتر است . هم دو سه تا زبان میدانند . هم از هنر سخن گویی و گزیده گویی برخوردارند . هم آن موهای پریشان و آن گیسوی عطر آمیز شان به هزار تا آیت الله و حجت الاسلام و اصلاح طلب و انقلابی پنجاه و هفتی و مجاهد و فدایی و توده ای و ملی منقلی می ارزد.
Hamidreza on Twitter

آش نخورده و سق سوخته

آقا ! میخواستیم بپرسیم شما یک وکیل خوب سراغ ندارید ؟ میخواهیم دولت امریکا و اسراییل را به عدلیه بکشانیم !
می پرسید چرا؟
حالا خدمت تان عرض میکنیم :
آقای جمهوری اسلامی بما میگوید حقوق بگیران اسراییل و سازمان سیا هستیم . حالا که ما گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده شده ایم میخواستیم این دولت های امریکا و اسراییل را به محکمه بکشانیم ببینیم چرا سال هاست حقوق ما را پرداخت نکرده اند !
ما سال های سال برای این پدرسوخته ها جاسوسی کرده ایم آنوقت چهار دلار حقوق ما را نداده اند

کابوس

شب ها کابوس می بینم. ده بار از خواب بر میخیزم . گاهی خود را عرق ریزان و لرزان در حال فرار از دست بسیجی ها می بینم ، گریه های مادرم را می شنوم. خواهرکم را می بینم که در چنگ مردانی با کلاهخود و باطوم اسیر شده است.میلرزم و میلرزم و میلرزم.
چند شبی است از بیدار شدن می ترسم. می ترسم . می ترسم
انسان با « رویا» به خواب میرود با « واقعیت» بیدار میشود
پدران ای پدران! از سنندج چه خبر؟ از زاهدان چه خبر ؟

پیام برای آسید علی روضه خوان


آسید علی آقا ! گوش میکنی؟میگوید : وقتی توالت خانه ات خراب میشود گناهش را گردن امریکا و اسراییل می اندازی؟
Fe Angel on TikTok

شعار همولایتی ها

امروز شعار همولایتی های ما در رشت این بود :
‏ “ خمینی ای امام، تی ماره من بگام”
May be an image of bird

۱۸ مهر ۱۴۰۱

کدام دیکتاتور ؟

روی دیوار می نویسد :
مرگ بر دیکتاتور
گزمه ها بر سرش می ریزند و با چماق و باطوم استخوان هایش را می شکنند .
آنگاه دست و پا شکسته به زندانش می برند .
چند هفته ای در بیغوله ای ظلمانی زندانی می شود .
حالا روز محاکمه اوست
قاضی صلواتی میگوید : سه سال زندان .
مرد می پرسد : به چه اتهامی؟
قاضی صلواتی میگوید : سه سال زندان برای مردی که بر دیوار نوشته است مرگ بر دیکتاتور !
مرد میگوید : کدام دیکتاتور؟ منظورم رضا شاه بود ! مگر شما طرفدار رضا شاه هستید؟
قاضی صلواتی در میماند . میگوید : به قید وثیقه آزادش کنید.
مرد آزاد میشود اما رو به قاضی صلواتی میکند و میگوید : شما خودتان منظورتان کدام دیکتاتور بود ؟

۱۷ مهر ۱۴۰۱

آی کیف میکنم ... آی کیف میکنم

آی کیف میکنم وقتی می بینم دختران و پسران سرزمین مان با دست خالی دلاورانه در برابر مزدوران و سرکوبگران اسلام می ایستند و بی آنکه در جستجوی رهبر و پیشوا و شیخ و شاه باشند این اپوزیسیون پفکی توخالی و این کنشگران رنگ وارنگ بی هویت و آن برنده جایزه صلح نوبل و آن مدعیان منقلی سینه چاک آزادی و دموکراسی را به تخم پسرشان هم حساب نمی کنند و دلاورانه پیش میروند و از پای نمی نشینند
آی کیف میکنم وقتی می بینم از شعارهای «رضا شاه روحت شاد »و « یا حسین میر حسین »و « الله اکبر» و « امام زمان » خبری نیست و پشیزی برای این انقلابیون مافنگی روز دوشنبه ارزش قائل نیستند .
آی کیف میکنم وقتی می بینم منتظر الوکاله ها و منتظر الوزاره های سنواتی دم شان را روی کول شان گذاشته و در سوراخ موش پنهان شده اند و هنری جز صدور بیانیه ها و اعلامیه های آبکی ندارند.
راستی ، این خانم شیرین عبادی که مآلا میبایست پیشقراول این جنبش عظیم ملی باشد کجاست؟ آیا رفته است در مسجد مسلمانان واشنگتن نماز وحشت یا نماز آیات بخواند ؟
آیا نمی تواند با داشتن چنان موقعیت ممتاز و یگانه ای بقول خودشان « از یک دختر روستایی» که به اندازه صدها حزب و تشکیلات سیاسی چهره کریه ملایان و زمامداران ایران را برای جهانیان عریان کرده است قدمی در همراهی و همگامی با فرزندان مان بر دارد ؟
آی کیف میکنم وقتی می بینم این جنبش آزادیخواهانه « جنبش بی سر » است و هیچ پیشوا و رهبری را در آن راهی نیست.
میدانم و خوب میدانم که از درون همین جنبش بی سر ، یک « اسلاو هاول» و یک « ماندلا » و یک « گابریل بوریج »بر خواهد خاست و ابرهای اندوه از آسمان سرزمین مان خواهد رفت و آفتاب آزادی و آبادی بر فراخنای فلات ایران خواهد تابید
چشم براه آن روز هستیم
————
آقای جمهوری کثافت اسلامی! این عکس را می بینی؟ پس چرا نمیمیری؟
No photo description available.

آمدیم ، سوختیم ، ماندیم

کودکی مان با ترس ولرز گذشت ۰پدر مان مصدقی بود . بعد کودتا شب و روز تن مان میلرزید که نکند یکوقت بیایند بابای مان را بگیرند ببرند سر به نیست کنند . بیچاره مادر چه اضطرابی داشت . وما چقدر از پاسبان ها می ترسیدیم . هنوز هم می ترسیم .
جوانی مان هم با ترس و لرز گذشت . در تب و تاب و اضطراب .
صبح که رادیو را باز میکردیم همراه با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید !نام رفیقان و برادران و خواهران مان را می شنیدیم که ساعتی پیش به جوخه های مرگ سپرده شده بودند .
ابلیس مغرور مست ، سور عزای ما را به سفره نشسته بود
و اینک در پیرانه سری در فراسوی دریا ها و اقیانوس ها هراسی دیگر بر جان مان چنگ انداخته است و مدام با ترس و لرز از خود می پرسیم : چه خواهد شد ؟آیا پیروز میشویم یا اینکه اجساد مان همچون روزنامه ای مچاله در کوچه های پرت جهان خواهد پوسید ؟
آمدیم
رنج بردیم
سوختیم
ماندیم

زن ، زندگی ، آزادی

هنرمندان جهان پشتیبان جنبش زن. زندگی. آزادی
For Woman, Life, Liberty - Rana Mansour