یاد داشت های حسن رجب نژاد - کالیفرنیا
دنبال کننده ها
۱۸ مهر ۱۴۰۲
تعفن بیداد
تعفن بیداد
از زمین و آسمان و دریا گلوله می بارد .
کودکان زیر آوارها مدفون میشوند . مادران ضجه میزنند .
و در این قلمروی بیداد ، مرگ سایه سیاه شوم خود را تا فراخنای دریاها و کوهها گسترانیده است .
«
کاش در این جهان
مردگان را ، روزی ویژه بود
تا چون از برابر اینهمه اجساد
گذر می کنیم
تنها دستمالی برابر بینی نگیریم
این پر آزار
گند جهان نیست
تعفن بیداد است»(۱)
——-
۱-شعر : احمد شاملو
All reactions:
87
Nasrin Zaravar, امیر شریف and 85 others
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
کوفیان کفش مرا دزدیدند !
آن قدیم ندیم ها ؛ در دوره آن خدا بیامرز _ یعنی زمانی که همین آ سید علی گدای روضه خوان دو زار میگرفت و بالای منبر سر امام حسین را می برید و...
گويا فضا نوردان بر ماه ريده بودند ...!!!
دوازده سال از خاموشی دوست شاعرم - ابوالحسن ملک - گذشته است . با ياد اين طنز پرداز ميهن مان ؛ يکی از سروده هايش را برای تان نقل می کنم . : تص...
لوطی پای نقاره
لوطی پای نقاره می پرسد : آقای گیله مرد ! میشود بفرمایید شما چیکاره هستید ؟ میگوییم: سرنا چی کم بود یکی هم از غوغه آمد ؟برای چه میخواهی ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر