قدیم ندیم ها ما در شیراز یک آیت الله داشتیم بنام آیت الله حمال.
این آیت الله حمال پنجزار میگرفت میرفت بالای منبر اما آنقدر آن بالا پرت و پلا میگفت که صاحب مجلس حاضر میشد دو تومان بدهد تا بیاید پایین !
اگر از یک شیرازی قدیمی بپرسیدآیت الله حمال را می شناسی خواهد گفت :
آیت الله حمال آخوند دهن دریده ای بود که حوالی سالهای ۳۰ در شیراز زندگی میکرد.کارش حمالی بود و عمامه سبز رنگی روی سرش میگذاشت و حوالی تل حصیر بافا و قبرستان سید حاج غریب و بازار مسگرا و بازار منصوریه می پلکید و از راه حمالی و روضه خوانی نانی فراهم میکرد تا منت حاتم طایی را نکشد .
در سالهای پیش از کودتای بیست و هشت مرداد جوانان توده ای یا مصدقی تشویقش میکردند برود بالای منبر . او هم میرفت بالای منبر و مثلا میگفت : « امام حسین در صحرای کربلا شمشیرش را کشید و خطاب به لشکریان یزید گفت : « خواهر جنده ها ! بی ناموس ها ! حرامزاده ها ! آخر چند نفر به یک نفر ؟!» یا اینکه خطاب به شمر میگفت :ای مرتیکه قرشمال عوضی ، تو فلان ننه ت خندیدی که سر امام حسین را به ای آسونی خواستی ببری خوار جنده ! می سر امام حسین بچه بازیه ؟
حالا که دور و برم را نگاه میکنم می بینم در مملکت مان چقدر از این آیت الله حمال ها تکثیر شده اند . یکی شان همین آقای عظما