شاعران
این آقای مجد همگر شاعر همعصر جناب سعدی که گهگاه با خود حضرت سعدی کشمکش های شاعرانه داشته است با یک دوبیتی جانانه چنان مشت محکمی بر دهان شاعران کوبیده است که حتی امروز هم زهره شیر میخواهد که آدمی ادعای شاعری کند
شعر این است :
شاعران زمانه ، دور از تو
همه دزد و دغا و زن مزدند!
لفظ و معنی و مطلع و مقطع
این از آن ؛ آن از این همی دزدند
این را هم بگوییم که ما سالہای سال است چند بیتی در خاطرمان مانده است که نمیدانیم سراینده اش کیست اما یک مشتمال حسابی است بر تن جناب عبدالرحمان جامی
ای باد صبا بگو به جامی
آن دزد سخنوران نامی !
بردی سخنان کهنه و نو
از حافظ و انوری و خسرو
اکنون که سر حجاز داری
وآهنگ حجاز ساز داری
دیوان ظهیر فاریابی
در کعبه بدزد اگر بیابی !
شعر این است :
شاعران زمانه ، دور از تو
همه دزد و دغا و زن مزدند!
لفظ و معنی و مطلع و مقطع
این از آن ؛ آن از این همی دزدند
این را هم بگوییم که ما سالہای سال است چند بیتی در خاطرمان مانده است که نمیدانیم سراینده اش کیست اما یک مشتمال حسابی است بر تن جناب عبدالرحمان جامی
ای باد صبا بگو به جامی
آن دزد سخنوران نامی !
بردی سخنان کهنه و نو
از حافظ و انوری و خسرو
اکنون که سر حجاز داری
وآهنگ حجاز ساز داری
دیوان ظهیر فاریابی
در کعبه بدزد اگر بیابی !