دنبال کننده ها

۲۹ شهریور ۱۳۹۸

روز ها در راه (۲)


من از دیار حبیبم ....
امروز یکسره راندیم . شاید چهار صد مایل . در چند شهرک و روستا درنگی داشتیم . در ترینیداد سری به ساحلش زدیم . درجه حرارت هوا شصت و هفت درجه فارنهایت بود . بعضی ها تن به آب سپرده بودند . ما نگاهی و تماشایی کردیم و گذشتیم .
حوالی ساعت شش عصر رسیدیم به شهری بنام Crescent city. شهرکی غنوده بر ساحل اقیانوس . یک سویش دریا و دیگر سویش جنگل های سر به آسمان سوده . با درختانی هزار ساله و دو هزار ساله .
هتل مان با اقیانوس ده متری فاصله دارد . با آوای موجها جان میگیریم و به خلسه ای خواب آلود فرو میرویم .بعد از چهل سال گویی خود را یک بار دیگر در ساحل انزلی و رامسر و شهسوار می بینم . آوای موج چقدر آشناست .
من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر