میگوید : رفته بودم بیمارستان . دکترم نتیجه آزمایش ها را دید و سری به تاسف تکان داد و گفت :
⁃ خبر بدی برایت دارم . دو سه تا از رگ های قلبت گرفته است ، اگر هر چه زودتر عمل نکنی ممکن است سکته قلبی بکنی، امروز یا فردا باید بروی زیر چاقوی جراحی
همین موقع تلفنم زنگ زد . همسرم بود .پرسید : رفتی بیمارستان؟
گفتم : همین حالا پیش دکترم هستم
پرسید : خب ، نتیجه آزمایش ها چی شد ؟
تاملی کردم و گفتم : دکتر میگوید : دو سه تا از رگ های قلبم گرفته. باید بروم عمل جراحی.
⁃ زنم لحظه ای سکوت کرد و گفت :
⁃ خب، حالا که میایی خانه یک گالن شیر و دو کیلو پیاز و چند تایی هم گوجه فرنگی و لیمو بخر بیار خانه ! دیر نکنی ها !!
⁃ خبر بدی برایت دارم . دو سه تا از رگ های قلبت گرفته است ، اگر هر چه زودتر عمل نکنی ممکن است سکته قلبی بکنی، امروز یا فردا باید بروی زیر چاقوی جراحی
همین موقع تلفنم زنگ زد . همسرم بود .پرسید : رفتی بیمارستان؟
گفتم : همین حالا پیش دکترم هستم
پرسید : خب ، نتیجه آزمایش ها چی شد ؟
تاملی کردم و گفتم : دکتر میگوید : دو سه تا از رگ های قلبم گرفته. باید بروم عمل جراحی.
⁃ زنم لحظه ای سکوت کرد و گفت :
⁃ خب، حالا که میایی خانه یک گالن شیر و دو کیلو پیاز و چند تایی هم گوجه فرنگی و لیمو بخر بیار خانه ! دیر نکنی ها !!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر