سفر نامه گیله مرد (۴)
در سیاتل هستیم . امروز چهارشنبه نوزدهم سپتامبر. هوا بهاری. گرمای هوا ۶۹ درجه فارنهایت . آسمان آبی آبی.
در خانه دوست شاعر و نویسنده ام - علی رادبوی - هستم .
صبح در تراس خانه اش صبحانه میخوریم . همه جا سبز وسبزی و سبزینه و درخت . آنسوترک اقیانوس . لاجوردی . آرام . نه موجی . نه خروشی .
در حاشیه اقیانوس قدم میزنیم . جان تازه ای میگیریم . غرق و غرقه میشویم در این زیبایی بی کران و بی کرانه .
دیر ترک به گشت و گذار در فراسوی شهر . سیاتل . یکی از زیبا ترین شهر
های جهان است . با تپه ماهورهای سبز و اقیانوسی از شگفتی های طبیعت .
به دیدن آقای لنین هم میرویم ! با مجسمه ای عظیم در یکی از خیابان های شهر . آقای لنین در قلب یک کشور امپریالیستی برای مان دست تکان میدهد . هر چند کسی یا کسانی دستانش را به رنگ خون آغشته اند
عکس های گشت و گذارمان را اینجا میگذارم و سفرنامه مفصل را بعدا خواهم نوشت
در خانه دوست شاعر و نویسنده ام - علی رادبوی - هستم .
صبح در تراس خانه اش صبحانه میخوریم . همه جا سبز وسبزی و سبزینه و درخت . آنسوترک اقیانوس . لاجوردی . آرام . نه موجی . نه خروشی .
در حاشیه اقیانوس قدم میزنیم . جان تازه ای میگیریم . غرق و غرقه میشویم در این زیبایی بی کران و بی کرانه .
دیر ترک به گشت و گذار در فراسوی شهر . سیاتل . یکی از زیبا ترین شهر
های جهان است . با تپه ماهورهای سبز و اقیانوسی از شگفتی های طبیعت .
به دیدن آقای لنین هم میرویم ! با مجسمه ای عظیم در یکی از خیابان های شهر . آقای لنین در قلب یک کشور امپریالیستی برای مان دست تکان میدهد . هر چند کسی یا کسانی دستانش را به رنگ خون آغشته اند
عکس های گشت و گذارمان را اینجا میگذارم و سفرنامه مفصل را بعدا خواهم نوشت
Want to tag Nasrin Sheykhani?
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر