دنبال کننده ها
۱۵ فروردین ۱۳۸۸
شعری زيبا از يک آقا معلم .......
بايگانی......
۱۳ فروردین ۱۳۸۸
کولی .......
۱۱ فروردین ۱۳۸۸
ای قشنگ تر از پريا ......
پوتين و آ سيد علی
پوتين شنيدهام که نوشته به سيدعلي
ما غول صنعتيم و نداريم شاخ و دم
تکنولژي ما و شما در مقايسه
چيزيست مثل رابطهي آهک و اتم
بهر نمونه، موقع قتل مخالفان
من ميکشم به شيوهي مسکو، تو سبک قم
در « چيزخور» نمودن مأمور خاص خويش
تو واجبي دهي به طرف، من پلونيوم
---------------
هادی خرسندی
مجانی نِنه به بابا نِمِده دِداش …!
مارس 31, 2009 با مسعود مشهدی
فلکه سعد اباد توی بارون ایستاده بودم منتظر تاکسی که یه موتوری گفت مستقیم مِری دِداش؟ منم گفتم اره … بنده خدا توقف کرد گفت بپر بالا عِشقی…! یه کم که رفتیم گفت: کجا مِری مهندس؟! گفتم راستش چها راه ازاد شهر شما هر جا مسیرت نخورد من پیاده میشم! گفت: ای حرفا چیه دِداش؛ مُبُرُمِت …! مُبُرُمِت دِداش…!
توی راه خوشحال بودم از اینکه هنوز هستن ادمایی که برای رضای خدا به هم کمک کنن! چهار راه ازاد شهر که رسیدیم پیاده شدم و از بنده خدا تشکر کردم و اومدم راه بیفتم که گفت: دوهزار تومن مِشه دِداش! گفتم چی؟ مگه مسیرت نبود شما؟ گفت: مُو هَمه جا مَسیرُمه دِداش … کارُم هَمیه! مسافر کِشُم! گفتم من فکر کردم مجانی اوردی! گفت: مجانی نِنه به بابا نِمِده دِداش …!
هزار تومن دراوردم بهش بدم گفت: دوهزار تومن مِشه دِداش …نِخرشه! گفتم با اژانس میومدم دوهزارتومن نمیشد که… انصاف داشته باش لااقل! گفت: نِخرشه دِداش … تازه دیدی چی ترافیکی بود هي لایی میکیشیدُم بَرات..! دوهزار تومن بهش دادم گرفت گذاشت تو جیبش گفت: قابلی نِداشت دِداش…ها بُخدا …! اومدم از خیابون رد بشم یه موتوری دیگه ترمز زد گفت مستقیم مِری دِداش؟ گفتم : نِه دِداش … قربون مِرامِت…!
ارسال شده در جامعه | بدون دیدگاه
۳ فروردین ۱۳۸۸
نوروز مبارک ...
نوروز و بهار بر شما خجسته باد .
چند گاهی بود که به سبب اشکالات فنی !! رابطه مان با شما قطع شده بود . البته اين اشکالات فنی داستان مفصلی دارد که جای بازگويی اش اينجا نيست . همينقدر بگويم که سايت مان مورد حمله عمله و اکره اوباش جمهوری نکبتی اسلامی قرار گرفته بود که دو سه هفته ای نتوانستيم با شما و همراه شما باشيم .
در اين ميان دوست نازنينی ؛ با همه گرفتاری هايی که از بابت درس و مشق و دانشگاه و کار و عيالواری دارد ؛ آستين هايش را بالا زد و توانست ما را از اين مخمصه برهاند که همينجا از بزرگواری و مهربانی هايش سپاسگزاری ميکنم و اميدوارم فرصت اين را داشته باشد که سری هم به ما روستا نشينان ولايت سانفرانسيسکو بزند تا با هم بنشينيم و به کوری چشم هر چه ملا و شيخ و امام وفقيه و محتسب است جامی بزنيم و به ريش اراذل و اوباش اسلامی بخنديم .
فعلا همين دو سه خط را منباب خالی نبودن عريضه و نوعی عقده گشايی داشته باشيد تا بعدا مفصلا با هم گپ بزنيم .
نوروز و بهار بر شما مبارک باد .
ضمنا می توانيد پيام های تان را به اين نشانی برايم بفرستيد .
nasrin@sbcglobal.net
۱ فروردین ۱۳۸۸
-
آن قدیم ندیم ها ؛ در دوره آن خدا بیامرز _ یعنی زمانی که همین آ سید علی گدای روضه خوان دو زار میگرفت و بالای منبر سر امام حسین را می برید و...
-
دوازده سال از خاموشی دوست شاعرم - ابوالحسن ملک - گذشته است . با ياد اين طنز پرداز ميهن مان ؛ يکی از سروده هايش را برای تان نقل می کنم . : تص...
-
لوطی پای نقاره می پرسد : آقای گیله مرد ! میشود بفرمایید شما چیکاره هستید ؟ میگوییم: سرنا چی کم بود یکی هم از غوغه آمد ؟برای چه میخواهی ...