خانم هما ناطق در کتاب « کارنامه و زمانه میرزا رضا کرمانی» نقش ملایان در تباهی و فلاکت ملت ایران را تصویر میکند و می نویسد :
پس از بروز جنبش های دهقانی بسال ۱۲۶۴ هجری قمری در اعتراض به فقر و فلاکت و بی عدالتی و فساد ملایان و حکومتیان و سرکوب شدید آن به اتهام بابیگری، امام جمعه تهران داماد ناصرالدینشاه شد و روستاهای اطراف تهران را تیول برد .
حاجی ملا علی کنی انحصار غله تهران را بدست گرفت و با احتکار گندم و افزودن بهای آن بر قحطی ها دامن زد . تعداد املاک مجتهد تبریز هم به دویست پارچه رسید
مجتهد همدان برای حفظ املاک خود سه هزار تفنگچی بسیج کرد و آقا نجفی ملای معروف اصفهان به فکر ایجاد بانک افتاد و به کسبه و مالکان با شصت درصد بهره وام میداد .
در مساجد که به تولیت آخوندهای دولتی در آمده بود تعدادی طلاب مسلح مستقر شدند که هر بار با کوچکترین نارضایی اعتراضی مردم روبرو شدندبجان آنها افتادند و دریدند و کشتند و سوختند .
گزارش های رسمی که از آن زمان در دست است تغییر حالت ملایان را پس از بابی کشی های ناصرالدینشاه بخوبی نشان میدهد :
در یک گزارش رسمی از مشهد می خوانیم که : چندی میشود امام جمعه مشهد به وضع دیگر حرکت میکند ، روزی دیدم به دهات میرفتند . دو یدک در جلوی خود می کشید و نیز چند نفر از الوات محله سراب را دور خود جمع کرده به مردم آزار و اذیت میرساندند . هر یک از این الوات بدست داروغه و غیره گرفتار میشود راه فرار آنها خانه امام جمعه است که شفاعت و حمایت میکند . در دهات هم بیست نفر تفنگچی مثل سرباز و قراول برای ایشان کشیک می کشند ( نقل از اسناد وزارت خارجه )
در این دوران گروه های مسلح که از درون مساجد تغذیه و رهبری میشدند برای سرکوب شورش ها و اعتراض هاو اعتصاب های بازاریان ایجاد شده بود .
روحانی نامدار و امام جمعه زنجان که خود شاهد این فجایع بوده است دلسوزانه می نویسد :
« اینان مذهب باب را وسیله قتل و غارت و نهب مردم کرده اند ، پادشاه و دیوانیان نیز هرکسی را که سر بلند کرده یا از ستم و فساد شکایتی دارد به همین اتهام نادرست نابود میکنند . مردم از اینان همان اندازه میهراسند که از مباشر و کلانتر ، زیرا چنان بجان کسبه و زارعان ایران افتاده اند و چنان به زور هتاکی و چماق و شلاق و اصرار و ابرام مال مردم را میگیرند که کشاورزان را از برداشتن خرمن و درو غله و بردن میوه باز داشته اند .»
در این دوره ، دربار برای ملایان دولتی تکیه دولتی بر افراشت .لقب داد . تیول بخشید . مستمری قرار داد . ازدواج میان ملایان دولتی و درباریان مرسوم شد . موقوفات از دست مردم به در آمد و به ملایان دولتی تعلق گرفت . بخشش املاک بعنوان شکرگزاری یا انعام باب شد و هر اندیشه اصلاح طلبانه ای به اتهام بابیگری بشدت سر کوب شد .
با خواندن این کتاب شباهت های عریانی را بین دوران ناصرالدینشاهی و زمانه استیلای فقیهان امروزی می بینید .
زمانه ما زمانه عاشورای دروغین ، اربعین دروغین ، شعار های دروغین ، ترس ، بیکاری ، واکسن تقلبی ، امام تقلبی ، نماز تقلبی ، زور ، عقده ، ریا ، تزویر ، سالوس ، یارانه ۴۵ هزار تومانی ، سلطان سکه ، سلطان شکر ، سلطان لاستیک ، سلطان قیر ، سلطان قبر ٫سلطان رودخانه و جنگل و دریا ، سلطان دروغ ، و زمانه شوم پاسداران و حجت الاسلام ها و بسیج و نابکاران و احمدی نژاد و یگان ویژه و دلالان و دجالان و دلقکان و قحبگان است .
اما همانگونه که خشم و نفرت مردم گلوله ای شد و از تپانچه میرزا رضا کرمانی آن شاه قدر قدرت را به خاک و خون کشید این دلقکان و قحبگان امروزین و لشکریان تباهی نیز امروز یا فردا یی به دوزخ فرستاده خواهند شد