دنبال کننده ها

۱۵ بهمن ۱۴۰۲

اسراییل ....عزراییل

این رفیق مان آقای Todd یک ورزشکار تمام عیار است . در سرما و گرما یک زیر پیراهن رکابی سفید می پوشد و سینه ستبر و بازوهای ورزیده اش را به نمایش میگذارد . همینکه چهار دقیقه وقت اضافی گیر میآورد شروع میکند به کتاب خوانی . کتاب خوان قهاری است .
آقای تاد در یک عمده فروشی میوه کار میکند و موهای طلایی اش تا کمرش آویزان است . از حزب جمهوریخواه ؛ از دانولد ترامپ ؛ از کلیسای کاتولیک و از چینی ها بدش میآید . سناتور ها و بانکداران امریکایی را یک مشت دزد سر گردنه میداند و مدام فحش شان میدهد .
آقای تاد دوست دختری دارد که اگرچه در عربستان به دنیا آمده اما از اسلام و مسلمانی بیزار است . اسمش دیاناست.
امروز رفته بودم دیدنش . بمن گفت : میدانی اسراییل یعنی چه ؟
گفتم : نه !
گفت : یعنی فرشته مرگ
خندیدم و گفتم : بابا ! آن عزراییل است نه اسراییل
سری جنبانید و گفت : چه فرقی میکند ؟ اسراییل همان عزراییل است دیگر
آقای تاد دوست دارد سفری به ایران برود .یکی دو بار با من به رستوران ایرانی آمده است و غذاهای ایرانی را بسیار دوست میدارد . عاشق ته دیگ و فسنجان است .
بمن میگوید میآیی با هم برویم ایران ؟
میگویم رفیق جان . من حرفی ندارم ؛ اما ضمانت میدهی ما عمودی برویم افقی بر نگردیم ؟
توی دفتر کارش سه چهار نفر دیگر نشسته بودند ومنتظر بودند کارشان راه بیفتد . ِیک آقای چینی وارد دفترش شد و بدون توجه به اینکه سه چهار نفر دیگر پیش از او آمده و منتظرند تا کارشان راه بیفتد خودش را به میز آقای تاد رساند و خواست قیمت چند نوع میوه را بداند .
آقای تاد با خشمی آشکار نهیب زد که : بنشین تا نوبتت بشود .
آنگاه رو بمن کرد و گفت : میدانی یاجوج ماجوج یعنی چه ؟
پرسیدم : چه گفتی ؟
گفت : یا جوج ماجوج !
با صدای بلند خندیدم و گفتم : مرد حسابی !تو این واژه ها را از کجا یاد گرفتی ؟
گفت : از دوست دخترم . بعدش نگاهی به آن آقای چینی انداخت و گفت : یاجوج ماجوج اینها هستند
No photo description available.
See insights and ads
Like
Comment
Share

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر