دنبال کننده ها

۱۳ خرداد ۱۴۰۳

سفرنامه (۴)

«بیست و ششم ماه مه ۲۰۲۴»
آمده ایم اینجا . شهرکی ساحلی . نامش Grande Arroyo. هوا نیمه ابری است . خواستیم برویم کنار دریا . دیدیم سردمان است .از عجایب روزگار اینکه آخرهای ماه مه است اما انگاری هنوز در ماه فوریه هستیم . سرد است و‌نمیشود تن به آب دریا سپرد مخصوصا پیرمردی مثل ما که اگر در سیبری برف ببارد ما اینجا در سانفرانسیسکو سردمان میشود و از سرما میچاییم !
آمدیم هتل می بینم بچه ها رفته اند استخر آب تنی میکنند . ما آنها را تماشا میکنیم میلرزیم !
صبح امروز خواستیم بزرگراه شماره ۱۰۱ را بگیریم برانیم بسوی شمال .
بما گفته بودند اینجا در لس آنجلس یک سوپرمارکت ایرانی هست که همه چیز دارد . از شیر مرغ تا جان آدمیزاد. نامش : wholesome Choice Market
پا شدیم رفتیم آنجا .توی همان منطقه نیوپورت بیچ. دیدیم خدای من چه قیامتی است . فروشگاه آنچنان شلوغ است که نمی توان نفس کشید . میوه جات و سبزیجات عالی با قیمت های بسیار خوب . خیار قلمی تازه معطر پاندی ۶۹ سنت .
بیرون از فروشگاه صدها میز و صندلی چیده اند برای آدمیانی که قصد خوردن غذا های ایرانی دارند
رفتیم آن بخشی که انواع و اقسام غذاهای ایرانی و خارجی را میفروشند . از باقلا پلو با ماهیچه بگیر تا قورمه سبزی و آش وماهی و جوجه کباب و چلوکباب و طاس کباب و حلیم و کباب بره . و قیمت ها باور نکردنی . یک چهارم قیمت رستوران ها ….
گفتیم خوش به حال خانم های ایرانی مقیم لس آنجلس که دیگر مجبور نیستند ساعت ها و روزها در آشپزخانه عرق بریزند قورمه سبزی و باقلا پلو درست کنند . سوار ماشین میشوند میآیند اینجا انواع و اقسام چلو ها و خورشت ها و‌کباب ها را میخرند و چنان مهمانی شگفت انگیزی راه می اندازند که مهمانها انگشت شان را هم بلیسند.
متاسفانه توی ولایت مان از این خبر ها نیست لاجرم عیالات ما باید ساعت ها در آشپزخانه در گرما و سرما جان بکنند تا غذای مورد علاقه جناب آقای شوهر را فراهم کنند
باری ، چهل پنجاه کیلومتری از بزرگراه ۱۰۱ راندیم اما دیدیم قورباغه مان سرش را کج کرده است و میخواهد به بزرگراه شماره۱۵۴ بپیچد . ما با چنین بزرگراهی آشنا نبودیم اما به ذوالجناح مان اجازه دادیم هر جور دلش می خواهد براند و هر جا دوست دارد ما را بدواند .
بزرگراه ۱۵۴ یک بزرگراه زیبای کوهستانی است . یکسویش جنگل و سبزی و سبزینه ، سوی دیگرش دریاچه ای با آبی زلال ‌‌یا بقول شیرازی ها : آبی به زلالی اشک چشم .
نیم ساعتی راندیم رسیدیم به یک استراحتگاه جنگلی . جای تان خالی نشستیم باقلا پلو با کباب بره خوردیم و پس از گشت ‌‌گذار مختصری راه افتادیم دوباره از بزرگراه ۱۰۱ سر در آوردیم
ساعت حدود هفت بعد از ظهر رسیدیم‌هتل مان در شهرکی بنام‌Arroyo Grandeکه به زبان اسپانیایی یعنی چشمه بزرگ! (Large Stream)
ما هنوز البته چشمه ای ندیده ایم تا بدانیم بزرگ است یا کوچک‌. فعلا داریم چرت میزنیم قرار است فردا برویم شهرک ساحلی Pismo Beach که غذاهای دریایی اش همتا ندارد . جای شما باز هم خالی
شهرک pismo beach یکی از آن آن پنج شهرک ساحلی بین سانفرانسیسکو‌و‌لس آنجلس است که بسبب داشتن سواحل ماسه ای سپید ، شرابخانه ها و تاکستان ها و مناظر شگفت انگیز طبیعی و چشم اندازهایی به اقیانوس آرام از شهرت جهانی بر خوردار است و مکان مناسبی است برای تعطیلات تابستانی که بتوان از اندوه روزگار آسود و تن به آب اقیانوس سپرد .
فردا میرویم به سیر و سیاحت این شهرک زیبا و دیدنی ها را می بینیم و گفتنی ها را میگوییم و نوشتنی ها را می نویسیم .
روز و روزگار بر شما خوش◦
See insights and ads
All reactions:
Susan Azadi, Siavash Roshandel and 90 others

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر