کم مانده بود از چراغ قرمز رد بشوم . آنهم کجا؟ در یکی از پر رفت و آمدترین چهار راه های شهر . نمیدانم حواسم کجا بود .
زدم روی ترمز و ایستادم . درست وسط چهار راه . چنان ترسیده بودم که چار ستون بدنم شروع کرد به لرزیدن .
گفتم : اوه مای گاد ! اگر چار قدم جلوتر رفته بودم باید جرثقیل میآوردند استخوانهای مان را از لای آهن پاره ها در میآوردند. دنده عقب گرفتم چند قدمی آمدم عقب تر . بقول ابوالفضل بیهقی از دست وپای بمردم .
جریمه عبور از چراغ قرمز ۴۷۹ دلار !
حالا خوب شد پلیسی ، آژانی ، کدخدا رستمی ، کسی ، آن دور بر ها نبود و گرنه ممکن بود ما را ۴۷۹ دلار نقره داغ بکند
چراغ سبز شد ، آمدیم راه بیفتیم ، ناگهان یکی از آن وانت های عهد عتیق تنوره کشان از بیخ گوش مان گذشت .
روی وانت دو تا پرچم بسیار بزرگ قرمز گذاشته بود با این شعار :
ترامپ برای 2024
گفتیم : شعارت سرت را بخورد مرد . کم مانده بود ما را بفرستی آن دنیا! مگر نمیدانی قرار است اگر زنده ماندیم و اگر آقای ترامپ به زندان نرفت به او رای بدهیم !؟ مگر میخواهی یکی از جان نثارانش را کم کنی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر