دنبال کننده ها

۲۶ مرداد ۱۴۰۱

بوی خون میآید

میگوید : آقا ! من از مجاهدین بدم میآید . اینها همان آخوند کراواتی هستند اما آرزو میکنم برای شش ماه هم که شده باشد به قدرت برسند
می پرسم خب چرا ؟
میگوید : دلم میخواهد مجاهدین قدرت را بدست بگیرند و طی کمتر از شش ماه نسل هر چه آخوند و حجت الاسلام و آیت الله و آفت الله را از روی زمین بردارند ! دلم میخواهد روی هر درختی یک آخوند آویزان شده باشد ! آخی .... آیا روزی به آرزویم میرسم ؟
خیره نگاهش میکنم . آدم معقولی بنظر میآید ، اما می بینم یک خلخالی ، یک لاجوردی ، یک خمینی ، و یک هیولای خونخوار از درونش سر بر می‌کشد .
بوی خون میآید . و من می ترسم . می ترسم.
بوی خون میآید
May be an illustration

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر