دنبال کننده ها

۲۹ تیر ۱۴۰۱

آگهی نامه


این را بی هیچ تردید و هراس و ملاحظه کاری و دودوزه بازی میگویم :
هرکس از این آقایان و خانم هایی که با ما دست رفاقت فیس بوقی یا اینستا گرامی داده اند اگر کلامی و سخنی در باب عید قربان و عید غدیر و عید فطر و عید نیمه شعبان و عید زهر مار و عید میلاد تازی زادگان و آیین سوکواری مولای فلان و ثامن الائمه و آقا تقی و آقا نقی و زین العابدین بیمار بگوید و بنویسد بی هیچگونه ملاحظه ای خودم را از فیض رفاقت شان محروم میکنم و درهای این خانه شیشه ای را چهار تاق باز میگذارم تا با زبان خوش زحمت شان را کم کنند و ما را مشمول مراحم ملوکانه شان بفرمایند .
من بعنوان یک انسان ایرانی که هیچ بویی از دموکراسی نبرده ام با اینهمه آوار رنجی که همین تازی زادگان بر دوش ملت ما نهاده اند دیگر تاب تحمل این را ندارم که آدمیزادی از ورای اقیانوس ها و از پس دیوار های هرات و قم و کاشان و طخارستان و اقالیم سبعه و علی آباد سفلی دسته گلی برایم بفرستد و عید سعید قربان و عید مبعث و عید قتل عام هم میهنانم را بمن تبریک و تهنیت بگوید
بقول لوییزای ما :?Comprende
یا به زبان بی زبان پارسی : فهمیدید ؟

75

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر