دنبال کننده ها

۲۶ دی ۱۴۰۲

چهره متعفن دین

‏جسد تیرباران شده‌ی پدربزرگ من و برادرش را نیمه‌شب با پاسدارفرستادند در خانه‌شان.
اجازه‌ی اجرای هیچ مراسمی را ندادند.
مردان مسلح منتظر ایستادند تا پدرم گور پدرش را بکند. آن‌ها را همان نیمه‌شب در میان گریه‌ی فرزندانشان دفن کردند و بعد مسیر جاده را تغییر دادند تا از روی گورشان بگذرد.
سپهر عاطفی
No photo description available.
See insights and ads
All reactions:
Mina Siegel, Changiz A-Vandchali and 45 others

چقدر می ترسیدیم

عاشق زهره شده بودم. بگمانم کلاس هشتم نهم بودم.
تو برف و‌باران میرفتم جلوی مدرسه اش می ایستادم بلکه یک دقیقه ببینمش . خود زهره نمیدانست چه عاشق دلخسته ای دارد !
از بابایش می ترسیدم
از برادر هایش می ترسیدم
از مدیر مدرسه مان می ترسیدم
از پدر خودم می ترسیدم
از آژان محله می ترسیدم
از بچه های پر روی محله هم می ترسیدم
اگر پدرش میفهمید عاشق دخترش شده ام لت ‌‌و پارم میکرد
اگر برادرانش می فهمیدند میزدند دک و دنده ام را خرد و خاکشیر میکردند
اگر پدرم میفهمید گوشم را می پیچانید
و اگر بچه های محله می فهمیدند که دیگر واویلا رسوای خاص و عام میشدم
راستی ما چه نسل بد بختی بودیم
چقدر می ترسیدیم
May be an illustration of 1 person
See insights and ads
All reactions:
Hosein Amirrahmat, Miche Rezai and 215 others

۲۴ دی ۱۴۰۲

قم

این شعر را نادر پور هفتاد سال پیش - یعنی بسال ۱۳۳۱ خورشیدی- در باره قم سروده است :
چندین هزار زن ،
چندین هزار مرد
زن ها لچک بسر ،
مردان عبا بدوش
یک گنبد طلا
با لک لکان پیر
یک باغ بی صفا
با چند تک درخت
از خنده ها تهی
وز گفته ها خموش
یک حوض نیمه پر
با آب سبز رنگ
چندین کلاغ پیر
بر توده های سنگ
انبوه سائلان
در هر قدم به راه
عمامه ها سپید
رخساره ها سیاه
حضرت امام خمینی سلام الله علیها هم آن زمان که در یکی از دخمه های حوزه علمیه قم میزیست و نقشه حکومت عدل اسلامی را میکشید پیش از آنکه به خال لب دوست گرفتار بشود شعری در باره قم سروده بود که عمق محرومیت ها و عقده های جنسی اش را نشان میدهد :
قم بدکی نیست از برای محصل
سنگک گرم و کباب اگر بگذارد
حوزه علمیه دایر است و لیکن
خان فرنگی مآب اگر بگذارد
هیکل بعضی شیوخ قدس مآب است
عینک پر پیچ و تاب اگر بگذارد
ساعت ده موقع مطالعه ماست
پینکی ‌ و چرت و خواب اگر بگذارد
بهر عبادت حرم مکان شریفی است
خانم زیر نقاب اگر بگذارد
اما ببینید جیمز موریه از زبان حاجی بابای اصفهانی چه تصویری از قم بدست میدهد :
« اینجا را قم میگویند ، در اینجا غیر از ثواب و عقاب و حلال و حرام و نجس و طاهر و مکروه ومستحب ، حرفی در میان نیست.
اهل این شهر همه یا جناب سید اند و سر سبز ، یا سرکار آخوند اند و سر سفید .
همه یا عمله شرع اند یعنی طلاب ذوی العز والاحترام ، یا عمله دین یعنی مومنین و مقدسین .همه زرد رنگ و دراز صورت و عبوسا قمطریرا( ترشرو و اخمو ) .
اگر کسی را خندان و با قیافه تر و تازه ببینند منافق و فاسق اش می خوانند و به همین ملاحظه من هروقت پایم به این خاک می رسد پیش از تبدیل آب و هوا ، تبدیل صورت و سیما می کنم و به مقتضای موقع و مقام در مراعات قواعد طهارت و نجاست و کثافت و نظافت کوشش فراوان نشان میدهم ، کمرم می شکند و پیشانی پینه می بندد…در اینجا در وقت خواب هم رو به قبله می خوابم…..
May be an image of 6 people and monument
See insights and ads
All reactions:
Sheila Ziarati, Mina Siegel and 17 others