دنبال کننده ها
۲۶ دی ۱۴۰۲
چقدر می ترسیدیم
عاشق زهره شده بودم. بگمانم کلاس هشتم نهم بودم.
تو برف وباران میرفتم جلوی مدرسه اش می ایستادم بلکه یک دقیقه ببینمش . خود زهره نمیدانست چه عاشق دلخسته ای دارد !
از بابایش می ترسیدم
از مدیر مدرسه مان می ترسیدم
از پدر خودم می ترسیدم
از آژان محله می ترسیدم
از بچه های پر روی محله هم می ترسیدم
اگر پدرش میفهمید عاشق دخترش شده ام لت و پارم میکرد
اگر برادرانش می فهمیدند میزدند دک و دنده ام را خرد و خاکشیر میکردند
اگر پدرم میفهمید گوشم را می پیچانید
و اگر بچه های محله می فهمیدند که دیگر واویلا رسوای خاص و عام میشدم
راستی ما چه نسل بد بختی بودیم
چقدر می ترسیدیم
See insights and ads
All reactions:
217Hosein Amirrahmat, Miche Rezai and 215 others۲۴ دی ۱۴۰۲
قم
این شعر را نادر پور هفتاد سال پیش - یعنی بسال ۱۳۳۱ خورشیدی- در باره قم سروده است :
چندین هزار زن ،
زن ها لچک بسر ،
مردان عبا بدوش
یک گنبد طلا
با لک لکان پیر
یک باغ بی صفا
با چند تک درخت
از خنده ها تهی
وز گفته ها خموش
یک حوض نیمه پر
با آب سبز رنگ
چندین کلاغ پیر
بر توده های سنگ
انبوه سائلان
در هر قدم به راه
عمامه ها سپید
رخساره ها سیاه
حضرت امام خمینی سلام الله علیها هم آن زمان که در یکی از دخمه های حوزه علمیه قم میزیست و نقشه حکومت عدل اسلامی را میکشید پیش از آنکه به خال لب دوست گرفتار بشود شعری در باره قم سروده بود که عمق محرومیت ها و عقده های جنسی اش را نشان میدهد :
قم بدکی نیست از برای محصل
سنگک گرم و کباب اگر بگذارد
حوزه علمیه دایر است و لیکن
خان فرنگی مآب اگر بگذارد
هیکل بعضی شیوخ قدس مآب است
عینک پر پیچ و تاب اگر بگذارد
ساعت ده موقع مطالعه ماست
پینکی و چرت و خواب اگر بگذارد
بهر عبادت حرم مکان شریفی است
خانم زیر نقاب اگر بگذارد
اما ببینید جیمز موریه از زبان حاجی بابای اصفهانی چه تصویری از قم بدست میدهد :
« اینجا را قم میگویند ، در اینجا غیر از ثواب و عقاب و حلال و حرام و نجس و طاهر و مکروه ومستحب ، حرفی در میان نیست.
اهل این شهر همه یا جناب سید اند و سر سبز ، یا سرکار آخوند اند و سر سفید .
همه یا عمله شرع اند یعنی طلاب ذوی العز والاحترام ، یا عمله دین یعنی مومنین و مقدسین .همه زرد رنگ و دراز صورت و عبوسا قمطریرا( ترشرو و اخمو ) .
اگر کسی را خندان و با قیافه تر و تازه ببینند منافق و فاسق اش می خوانند و به همین ملاحظه من هروقت پایم به این خاک می رسد پیش از تبدیل آب و هوا ، تبدیل صورت و سیما می کنم و به مقتضای موقع و مقام در مراعات قواعد طهارت و نجاست و کثافت و نظافت کوشش فراوان نشان میدهم ، کمرم می شکند و پیشانی پینه می بندد…در اینجا در وقت خواب هم رو به قبله می خوابم…..
See insights and ads
All reactions:
19Sheila Ziarati, Mina Siegel and 17 others-
آن قدیم ندیم ها ؛ در دوره آن خدا بیامرز _ یعنی زمانی که همین آ سید علی گدای روضه خوان دو زار میگرفت و بالای منبر سر امام حسین را می برید و...
-
دوازده سال از خاموشی دوست شاعرم - ابوالحسن ملک - گذشته است . با ياد اين طنز پرداز ميهن مان ؛ يکی از سروده هايش را برای تان نقل می کنم . : تص...
-
لوطی پای نقاره می پرسد : آقای گیله مرد ! میشود بفرمایید شما چیکاره هستید ؟ میگوییم: سرنا چی کم بود یکی هم از غوغه آمد ؟برای چه میخواهی ...