امام محمدغزالی؛ در کتاب "کيميای سعادت" در باره زنان چنين ميفرماید
.....بدان که هيچ تخم فساد ؛ چون نشستن با زنان اندر مجلس ها و مهمانی ها و نظاره ها نبود
پس حرام است بر زنان به چادر سپيد و و روی بند پاکيزه بيرون شدن؛ و هر زن که چنين کند عاصی است و پدر و مادر و برادر و شوهر که دارد و بدان راضی بود ؛ اندر آن معصيت با وی شريک باشد
..... و روا نيست هيچ مردی را جامه زنی که داشته بود اندر پوشد به قصد شهوت ؛ يا دست فرا آن کند ؛ يا ببويد ( يعنی اينکه هيچ مردی حق ندارد لباس همسرش را بپوشد يا به آن دست بزند و يا حتی آن را ببويد. )
يا شاه اسپرم يا سيب يا چيزی که بدان ملاطفت کنند فرا زنی دهد و فرا ستاند ( يعنی اينکه هيچ مردی حق ندارد به عليامخدرات محترمه عطر و سيب و گل و ...بدهد يا بستاند ) و يا سخنی نرم و خوش گويد. و روا نيست زنی را که سخنی با مرد گويد الا درشت و به زير ( منظورشان اين است که زنان حق همصحبتی با مردان را ندارند و اگر می خواهند با مردان صحبت کنند بايد صدای شان را مثل صدای گاو کنند مبادا اسلام عزيز آسيب ببيند ! )
پيغمبر زنان را همی گويد که به آواز خوش با مردان سخن مگوييد ....و از کوزه ای که زنان آب خورند نشايد به قصد از جای دهان آب خوردن ......( توصيه گيله مردانه : لطفا کتاب کيميای سعادت را بخوانيد تا رستگار شويد )
يا شاه اسپرم يا سيب يا چيزی که بدان ملاطفت کنند فرا زنی دهد و فرا ستاند ( يعنی اينکه هيچ مردی حق ندارد به عليامخدرات محترمه عطر و سيب و گل و ...بدهد يا بستاند ) و يا سخنی نرم و خوش گويد. و روا نيست زنی را که سخنی با مرد گويد الا درشت و به زير ( منظورشان اين است که زنان حق همصحبتی با مردان را ندارند و اگر می خواهند با مردان صحبت کنند بايد صدای شان را مثل صدای گاو کنند مبادا اسلام عزيز آسيب ببيند ! )
پيغمبر زنان را همی گويد که به آواز خوش با مردان سخن مگوييد ....و از کوزه ای که زنان آب خورند نشايد به قصد از جای دهان آب خوردن ......( توصيه گيله مردانه : لطفا کتاب کيميای سعادت را بخوانيد تا رستگار شويد )
سنايی غزنوی ميفرمايد
حجره عقل ز سودای زنان خالی کن
تا به جان پند تو گيرند همه پر هنران
بند يک ماده مشو ؛ تا بتوانی چو خروس
تا شوی تاجور و پيشروی تاجوران
حجره عقل ز سودای زنان خالی کن
تا به جان پند تو گيرند همه پر هنران
بند يک ماده مشو ؛ تا بتوانی چو خروس
تا شوی تاجور و پيشروی تاجوران
حضرت سعدی هم ميفرمايد
برو زن کن ای خواجه هر نو بهار
که تقويم پارينه نايد به کار
برو زن کن ای خواجه هر نو بهار
که تقويم پارينه نايد به کار
همين حضرت سعدی در جای ديگری ميفرمايد
به هر چمن که رسيدی گلی بچين و برو
به پای گل منشين آنقدر که خار شوی
به هر چمن که رسيدی گلی بچين و برو
به پای گل منشين آنقدر که خار شوی
گشت و گذاری در متون ادبی و تاريخی وطن مان بخوبی نشان ميدهد که زنان ايرانی از ديربازدر چنبر چه درد ها و بی عدالتی هايی گرفتار بوده اند