دنبال کننده ها

۲۸ آذر ۱۴۰۲

زبان پارسی




کلماتی که مردم افغانستان بکار میبرند

شفاخانه : بیمارستان
شفاخانه عقلی : تیمارستان
پالک : اسفناج
پرس و پال : پرس و جو
پالپال: جستجو‌در تاریکی
خام کوک : پروب کردن لباس
پشک : گربه
کلکین : پنجره
پندیدگی : تورم
پوهنتون: دانشگاه
ناک : گلابی
خیز زدن : پریدن
رخصتی: تعطیلی
پاچال: پیشخوان
پیسه: پول
آمر صاحب : جناب سرکار
شیر یخ: بستنی
تاپه کردن : مهر زدن
تربوز: هندوانه
گندنا : تره
تشناب : مستراح
تیل : بنزین - سوخت
سرطان : ماه تیر
کت بند : جا لباسی
چار مغز : گردو
به تکلیف میشوید : به درد سر می افتید
ولسوال : بخشدار
لت زدن: کتک زدن
چالان کردن : روشن کردن
چقوری : چاله
چپلی : دمپایی
لبلبو : چغندر
چکر زدن : قدم زدن
چوتی کردن: بافتن مو
چوری: النگو
چوکی دار مکتب : بابای مدرسه
چوقور : گود . عمیق
واسرنگ آمدن : حاشا کردن
حالی : الان. اکنون
تکیه خانه : حسینیه
جوالی: حمال
جان پاک : حوله
روی پاک: حوله
کنگاش : خرچنگ
خشو : مادر زن
لیلیه : خوابگاه
سرک : خیابان
شکم دار : حامله
خینه: حنا
دخلک : قلک
دریا : رودخانه
دل بدی: تهوع . استفراغ
دیگدان : اجاق
جواری : ذرت
زنده جان : موجود زنده
دست کول : ساک. چمدان
سر چرخی : سر گیجه
دستر خوان: سفره
هکک: سکسکه
کچالو : سیب زمینی
بوره : شکر
شار والی : شهرداری
برقک : صاعقه
اطرافی: شهرستانی
چوکی: صندلی
نماز دیگر : عصر
فاژه: خمیازه
قوماندان: فرمانده
گریزی: قاچاقی
چلم : قلیان
سماواری: قهوه خانه
کاکه : جاهل . عیار
چای جوش : کتری
کفیدن: ترکیدن
کلان: بزرگ
چلخوزی : گه خوری
روز گمی: ولگردی
لت و‌کوب: کتک زدن
لویه جرگه:شورایعالی ریش سپیدان
ماما: دایی
مانده : خسته
هله : زود باش
تخم بریان : نیمرو
حاجتخانه: توالت
آشخانه: محل غذا خوری
راه سفید : سفر به خیر
کله کشک نگو : چرت و‌پرت نگو
هیچ گپ نیست : قابلت را ندارد
پرواندارد: مهم نیست
بروتی: آدم سبیلو
میدان هوایی : فرودگاه
قالین : فرش
جگره: چانه زدن سر قیمت
چنه : چانه زدن
پینکی: چرت زدن
کیسه بر : جیب بر
معاینه خانه : مطب پزشک . درمانگاه
دو رخ : پیچ گوشتی
تنخوا: حقوق. دستمزد
بد رفت : فاضلاب
بندی خانه: زندان
کوچ کشی : اسباب کشی
خیز کو‌: بدو
‌پوقانه :باد کنک
چال : سست . شل
جاپان: ژاپن
دراز چوکی: نیمکت
لالا: برادر . داداش
مهربانی کنید : بفرمایید
**و چند گزاره به گویش مردم آن سامان :
کجا هستی؟یگان دفعه بیا دفتر ، یک چای خو داده می تانیم
**
اگر پیسه پیش تان نیست هیچ گپ نیست . پروا ندارد ( قابلی ندارد )
**بیخی هیچ پول نتی ، قربان سرت لالا( می توانی پول ندهی )
** خدا کند همیشه آب تان سرد و نان تان گرم باشد
**عزیزکم ، از پگاه در قفای تان می تاختیم
** جان تان جور است ؟ ( حال تان خوب است ؟)

شب یلدا

شب یلدا
دیشب جای تان خالی رفته بودیم جشن شب یلدا . جشنی که در ساکرامنتو برگزار شده بود .
شراب بود و موسیقی بود ‌‌و رقص بود و خوشباشی و زیارت دوستان . فقط جای خواجه حافظ شیرازی خالی بود.
گهگاه مردی یا زنی میآمد سلامی میکرد و حال و احوالی از ما می پرسید و میرفت . آنوقت از زنم می پرسیدم : این خانم کی بود ؟ این آقا قیافه ش آشنا بود ها ! اسمش چی بود؟
زنم میگفت : ای بابا ! چطور نمی شناسیش؟ این آقای فلانی است دیگر. این خانم فلانی بود دیگر .
رفیقم کنارم نشسته بود ، یک آقایی آمد بغلش کرد و با چه اشتیاقی صورتش را بوسید و حال و احوال گرمی کردو از حال خاله جان ‌و عمه جانش پرسید و رفت .
رفیقم از من پرسید : این کی بود ؟
گفتیم : ای بابا ! من چه میدانم ؟ تو که از ما بی هوش و حواس تری کاکو ؟ آنکس که در این شهر چو‌ما نیست کدام است ؟
حالا که از شب یلدا گفتیم این را هم بگوییم که : از یک آقایی پرسیدند میدانی یلدا یعنی چه ؟
گفت : با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب ، یلدا شب بسیار عزیزی است که ملت مسلمان ایران به زیارت بارگاه ملکوتی ثامن الائمه و مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها میروند و این عید سعید باستانی را به امام امت و همه شیعیان جهان و‌منتظران ظهور حضرت صاحب الزمان تبریک و تسلیت میگویند و بهنگام غروب با روشن کردن آتش از روی آن می پرند و میگویند زردی تو از من سرخی من از تو و دختران دم بخت هم به دشت و صحرا میروند سبزه گره میزنند تا یک شوهر مسلمان متقی انقلابی گیرشان بیاید .
مرگ بر امریکا
مرگ بر اسراییل
مرگ بر مخالفان شب یلدا
مرگ بر زیلینسکی رییس جمهور اوکراین
مرگ بر منافقین
حالا طفلکی رییس جمهور فلکزده اوکراین در این میان چه گناهی کرده بود خداوند عالمیان میداند
See insights and ads
All reactions:
Hanri Nahreini, Mina Siegel and 132 others

مطلب از اینقرار است

ما دشمن هیچ شاه و شاهزاده و امیر و سلطان و ظل الله و قبله عالم و صدر اعظم و وزیر و والاحضرت و والا گهری نیستیم. (گیرم که برخی از این امیران و سلاطین از سرهای بیگناهان کله منار ساخته و برخی نیز کرمان را به شهر کوران تبدیل کرده و بعضی ها تفلیس و ایروان را بر سر ساکنان آن سرزمین خراب کرده و یا سلاطینی داشته ایم که نام شان «سلطان سریر دین » بوده اما انگشت در جهان کرده و قرمطی می جسته و هر جا که یافته میشد بر دار میکشیده اند )
ما کارمان «داوری »در خوب و بد آنان نیست بلکه کارمان کندو کاو در تاریخ و «نمایاندن » خوب و بد آنان است
بنا بر این از جماعت غوغاییان و استبدادیان و سلطه خواهان و تبراییان امروزین خواهش و تمنا می کنیم ما را در زمره پنجاه و هفتی های ملعون و چپول های خائن انیرانی و پنهان پژوهان سابق و ذوب شدگان در ولایت لاحق و ایضا از توده ای ها و اکثریتی های مزدور و ازرهبران حزب کمونیست علی آباد سفلی ‌و مزد بگیران کاخ ابیض و لژ نشین فراماسون و رفیق گرمابه و گلستان مرحومان مغفوران صدام حسین و قذافی و فیدل کاسترو ویار غار آن مقام امنیتی اسبق به حساب نیاورند و با دشنام های فرد اعلای وطنی ما را ننوازند .
ما خود هیچیم امابقول گل آقا :
یک دهان دارم دو تا دندان لق
میزنم تا زنده هستم حرف حق
نمیدانم چرا بیاد آیت الله منتظری و آیت الله لاهوتی و آیت الله گلزاده غفوری و رفسنجانی و بازرگان و بنی صدر و قطب زاده و یزدی و سایر اجله انقلابی سابق و اسبق و روابط عاشقانه و عارفانه و روح نواز آنها با مرحوم آیت الله خمینی افتادم .
بگمانم شیخ نجم الدین خوارزمی معروف به نجم الدین کبری قدس سره عارف قرن ششم و هفتم هجری قمری بود که میفرمود :
خواجگان در زمان معزولی
همه شبلی و بایزید شوند
باز چون بر سر عمل آیند
همه چون شمر و چون یزید شوند .
الله اعلم بالحقایق الامور !
See insights and ads
All reactions:
Nasrollah Pourjavady, AmirAkbar Sardouzami and 56 others

۲۵ آذر ۱۴۰۲

قبله عالم و امیر کبیر

۱- نامه ناصر الدین شاه به امیر کبیر
امیرنظام
ما تمام امور ایران را به دست شما سپردیم و شما را مسئول هر خوب ‌ و بدی که اتفاق می افتد میدانیم.
همین امروز شما را شخص اول ایران کردیم و به عدالت و حسن رفتار شما با مردم کمال اطمینان و وثوق داریم و بجز شما به هیچ شخص دیگری چنین اعتمادی نداریم و بهمین جهت این دستخط را نوشتیم .
« شب شنبه ۲۲ ذیقعده ۱۲۶۴»
—————
نامه شماره ۲
چون صدارت عظما و‌ وزارت کبری زحمت زیادی دارد و تحمل این مشقت بر شما دشوار است شما را از آن کار معاف کردیم . یک قبضه شمشیر و یک قطعه نشان که علامت ریاست کل عساکر است فرستادیم .
«چهار شنبه هیجده محرم ۱۲۶۸»
———-
نامه شماره ۳
بخدا قسم هر چه می نویسم حقیقت است و فوق العاده شما را دوست دارم.خدا مرا بکشد اگر بخواهم تا زنده ام از شما دست بردارم یا اینکه بخواهم سر سوزنی از عزت شما کم کنم . بخدا قسم حالا که مشغول نوشتن این نامه هستم گریه میکنم . بخدا قلب من آرزوی شما را میکند .
————-
اما چند روز بعد همین ظل الله ملائک سپاه ! فرمان قتل امیر را صادر میکند و می نویسد :
چاکر آستان ملائک پاسبان ، فدوی خاص دولت ابد مدت حاج علیخان پیشخدمت خاصه و فراشباشی دربار سپهر اقتدار ، مامور است به فین کاشان رفته میرزا تقی خان فراهانی را راحت نماید ‌‌و در انجام این ماموریت به مراحم خسروانی ! مفتخر و مستظهر باشد
——
سعدی میگوید : عمل پادشاهان چون سفر دریاست ، امید نان دارد و بیم جان . یا گنج برگیری یا در طلسم بمیری
یا زر به هر دو دست کند خواجه در کنار
یا موج روزی افکندش مرده بر کنار
—————
بر گرفته از کتاب ارجمند « امیر کبیر و ایران - نوشته استاد زنده یاد دکتر فریدون آدمیت
May be an image of 1 person
See insights and ads
All reactions:
Miche Rezai, Mohammad Mehdi Vahedi Langrudi and 21 others