دنبال کننده ها

۳۱ مرداد ۱۴۰۰

دو تریلیون دلار

از یک آقای بینوای روس پرسیده بودند : اگر یک روز شاه بشوی چیکار میکنی؟
گفته بود صد روبل میدزدم میزنم به چاک !
آقای امریکا میگوید یک تریلیون دلار خرج کرده است تا طالبان را از افغانستان بتاراند . یک تریلیون دیگر هم سلفیده است تا طالبان را دوباره برگرداند .
مرحوم مغفور ملانصرالدین یک شاهی میگرفت سگ اخته میکرد یک قران میداد میرفت حمام !
حالا حکایت ماست .
بگمانم آقای ترامپ و آقای بایدن و شرکا حالا باید یک تریلیون دلار دیگر خرج بکنند تا بروند حمام و این نجاستی را که بر سر و روی شان نشسته است پاک کنند .
راستی، ما که بیش از صد دلار را نمیتوانیم بشماریم ، میشود لطفی در حق ما بفرمایید بما بگویید دو تریلیون دلار چند تا صفر دارد و توی چند هزار تا کامیون و تریلر و هواپیما و ترن جا می‌گیرد؟
والله من اگر جای رییس جمهور امریکا بودم از این دو تریلیون دلار دوهزار دلارش را بر میداشتم میزدم به چاک!
آبرو ریزی اش کمتر بود .
(طرح از: داریوش راد پور)
May be a drawing of 1 person

۳۰ مرداد ۱۴۰۰

کلنگ اسلامی

عبید زاکانی میگفت : قوادی بهتر از قاضیگری است
اما اکنون قوادان بر مسند قضاوت نشسته و قاضی القضات می‌شوند
عبید مینویسد : از قلمدان قاضی قلمی بر زمین افتاد
شخصی که آنجا حاضر بود به قاضی گفت : کلنگ ات را بردار
قاضی به خشم در آمد که : مردک ! فرق قلم و کلنگ نمیدانی؟
مرد گفت : هر چه هست باشد ، تو خانه من با آن خراب کرده ای

روزگار باژگونه

سعدی میگوید:
آسمان را بر زمین نثار است و زمین را بر آسمان غبار .
اینک اما، گویی روزگار باژگونه ای است.
از آسمان بجای نثار غبار میبارد !
صبح رفتم حیاط خانه ام . همه جا سپید پوش است . انگار برف آمده است . برف ؟ آنهم وسط تابستان؟ تابستانی چنین سوزان؟
از آسمان خاکستر می بارد . و اینجا بیخ گوش مان آتش تنوره میکشد و میسوزاند و می تازد و ‌‌پیش می‌رود .
چه می توان کرد ؟طبیعت گاهی از انسان ظالم تر و بی پروا تر است .
و اما روزگار ما :
تیغ بر فرقم نهاد و گفت چونی؟ گفتمش
بر سر اولاد آدم هر چه آید بگذرد ……….
دلم برای آهوان و بلدرچین ها و بوقلمون ها و مارها و مورها و غزالانی که در این آتش بیداد جزغاله می‌شوند می سوزد .

۲۹ مرداد ۱۴۰۰

در کشاکش دو بلا

عجب تابستان گندی است . یکسو آتش سوزی . سوی دیگر کرونا
حالم خوب نیست . سراسر تابستان در دلواپسی گذشت . و همچنان میگذرد .
اینجا ، جنگل ها و خانه ها میسوزند . آتش تنوره کشان پیش میآید . آسمان سربی است . دود می خوریم . دود می آشامیم . ترس و اضطراب در وجود مان رخنه کرده است .
یعنی دوباره باید پاسپورتی و مسواکی و حوله ای و خمیر دندانی برداشته و بگریزیم ؟.
خورشید رنگ خون گرفته است . آتش سوزی با خانه ام چهار مایل فاصله دارد .
طبیعت دارد از آدمیان انتقام می‌گیرد . چه انتقامی هم
تاکنون بیست و سه هزار نفر خانه و زندگی خود را رها کرده و گریخته اند . با سگ ها و گربه ها و اسب های شان .و آلبوم های شان. دو شهر زیبای کوهستانی از صفحه روزگار محو شده اند .
دخترم تلفن میکند و میگوید: بابا ! آلبوم عکس ها را بردارید و فرار کنید! عکس های دوران کودکی ام آنجاست ها ! .
میخواستیم به مسافرت برویم. می خواستیم به تماشای جهان برویم . اما نمیدانیم بر سر خانه مان چه خواهد آمد . آتش با خانه ما چهار مایل فاصله دارد .
چه تابستان گندی است . چه تابستان تلخی است.
در کشاکش دو بلا گیر افتاده ایم .
بررسی ساختار عشیره ای جامعه افغانستان
در گفتگو با شبکه جهانی تلویزیون پارس
Sattar Deldar 08 18 2021

وای حسین کشته شد

رفیقم زنگ میزند و میگوید :
خبر داری؟
می پرسم: چه خبری؟
میگوید : وای حسین کشته شد!
و گوشی را میگذارد
می بینید چه رفیقانی ما داریم ؟ همه اش خبرهای بد به آدم می‌دهند لاکردارها

۲۷ مرداد ۱۴۰۰

پیر مرد بو گندو

یک آقای هنر پیشه انگلیسی بالا بلندی بودبنام جرج ساندرز.
این آقای ساندرز که هم هنرپیشه و هم موسیقیدان وهم خواننده وهم ترانه سرا بود ؛ وقتی به سن ۶۵ سالگی رسید یک مقداری دارو تهیه کردو رفت در یک مهمانخانه دور افتاده ساحلی حوالی بارسلونا دارو ها را خورد و خود را کشت. در یاد داشتی که کنار تختش پیداکردندنوشته بود:
دلم نمیخواست بمن بگویند پیرمرد بوگندو !
این آقای ساندرزبرنده جایزه اسکار سال ۱۹۵۰ بخاطر بازی در فیلم All about Eve هم بوداما چون نمیخواست در روزگار پیری و از کار افتادگی سربار این و آن بشود خودش را کشت و خلاص.
چه آقای جنتلمنی!
در وصیت نامه اش هم چنین نوشت :
Dear World
I am leaving because l am bored.
I feel I have lived enough.
I am leaving you with your worries in this sweet cesspool.
Good Luck
George Sanders
این آقای ساندرز در پیرانه سری جهان را چیزی جز Cesspool نمیدانست . یعنی فاضلاب
----------------------------------------------------------------------------------------
Cesspool
an underground container for the temporary storage of liquid waste and sewage.
May be a black-and-white image of 1 person

۲۵ مرداد ۱۴۰۰

آقای شرم آور و بانگ دروغ و بی شرمی

آقای شرم آور- امیر فخر آور - آمده است در کلاب هاوس و میگوید :
وزارت خارجه امریکا اسامی بیست هزار تن از شهروندان افغان را که طی بیست سال گذشته به نوعی با ایالات متحده همکاری داشته اند در اختیار طالبان قرار داده است.
آقای شرم آور مدعی شده است که نیروهای طالبانی اکنون خانه به خانه در جستجوی این افراد هستند تا پس از شکنجه و کشتن شان اجساد شان را در گورهای دستجمعی به خاک بسپارند .
اگرچه هیچیک از منابع خبری جهانی چنین خبری را تایید نکرده اند اما آقای شرم آور با انتشار چنین خبر دروغی حتی به خودشان زحمت نداده اند چند لحظه ای در کلاب هاوس بمانند و به پرسش های مردم افغان پاسخ داده و منبع خبری خود را اعلام کنند.
غزالی در کتاب « کیمیای سعادت» میگوید :
هر که نور «عقل » بر وی اوفتاد از « شرم» شحنه ای سازد که وی را بر هر چه زشت باشد تشویر همی دهد .
چنین به نظر میآید که « نور عقل» بر این آقای شرم آور نتابیده است.

۲۴ مرداد ۱۴۰۰

کابل سقوط کرد

کابل سقوط کرد و رییس جمهورش جانش را بر داشت و گریخت . اینک بیچاره مردمی بر جای مانده اند که نه پای گریز دارند و نه دست ستیز .
در سال 1939 میلادی پس از حمله هیتلر به همه بنیاد ها و موسسات یهودیان ؛ یک آقای یهودی به یک آژانس مسافرتی در برلن میرود تا بلیطی بخرد و از کشور آلمان خارج بشود .
مسئول فروش بلیط از او می پرسد : کجا میخواهی بروی ؟
میگوید : نمیدانم
مسئول آژانس یک نقشه دنیا به دستش میدهد ومیگوید : انتخاب کن !
مرد یهودی خوب به نقشه نگاه میکند . هی بالا و پایینش میبرد . هی از چپ به راست و هی از راست به چپ واکاوی اش میکند . دست آخر می پرسد : نقشه دیگری ندارید ؟
چه درد انگیز است که اکنون آوارگان و پناهجویان ایرانی و افغان به سرنوشت آن انسان آواره یهودی گرفتار آمده اند .
دراین گیر و دار دولت های کثیف چین و روسیه اعلام آمادگی کرده اندکه حکومت طالبان را به رسمیت بشناسند
آخر چه می‌رود بر این جهان
که در همه جاده های آن
هنگامه های بی سر و سامانی است و کوچ؟