سر زمین قانون
چند تا از بوته ها و درختچه های جلوی خانه ام پیر و لاغر و افسرده شده بودند . هر چه آب و کودشان میدادیم هیچ تغییری در احوال شان پیدا نمیشد
به باغبان مان گفتیم : سینیور ! این گلها و بوته ها و درختان را در بیاور و جای شان نهال ها و گل های تازه ای بکار : رزی، گلایلی، نرگسی ، گلی که چشم دل مان با دیدن شان روشن بشود .
رفت و چهار پنج روز بعد برگشت و یک صورتحساب دست مان داد که: هفت هزار و پانصد دلار خرج مان میشود .
قرار شد گل و گیاه و درختچه های دو سمت خانه مان را در بیاورد و بجایش گل و گیاه تازه بکارد .سیستم آبرسانی اش را هم تغییر بدهد و سیستم تازه ای نصب کند
فردایش با بیل و کلنگ و ماشین های جور واجور آمدند و درختان و بوته های نیمه خشک را از ریشه در آوردند و سنگریزه های سپیدی آوردند و باغچه جلوی خانه را با آن پوشاندند
پس فردایش دیدیم یک نامه بالا بلند از دم و دستگاهی که نظارت بر فضای سبز ناحیه را بعهده دارد برای مان آمده است که آقای فلانی ! شما بدون اجازه و نظر و موافقت ما حق هیچگونه تغییری در باغچه تان را ندارید !
توی دل مان گفتیم : اینجا خانه ماست . یعنی حق نداریم به حیاط خانه خودمان دست بزنیم ؟
تلفن کردیم به اداره جلیله مربوطه . گفتیم : خانم جان ! قربان آن دستان بلورین تان بشویم ، ما هیچ تغییری در حیاط خانه مان نمیدهیم ، فقط میخواهیم گل ها و درختچه های نیمه مرده را ریشه کن کنیم و جای شان گل و گیاه تازه و جوان بکاریم . آیا برای چنین کاری نیاز به اجازه و رخصت و موافقت شما داریم ؟
فرمودند : بدون اجازه و نظارت ما حق دست زدن به هیچ چیز را ندارید
پرسیدیم : حالا باید چیکار کنیم و چه خاکی بر سرمان بریزیم ؟
فرمودند چند تا پرسشنامه و فرم های مخصوصی برایتان میفرستیم باید همه شان را پر کنید و همراه طرح و نقشه تان برای مان بفرستید تا اگر در مجمع کارشناسان تصویب شد با نظارت خودمان کار را انجام بدهید
فردایش هم با پست سفارشی یک پاکت کت و کلفتی برای مان آمد و چهار پنج ساعت نشستیم و به پرسش های ریز و درشت شان پاسخ دادیم و فرستادیم خدمت شان .
غرض اینکه این ینگه دنیا سرزمین هر دمبیلی نیست ، سر زمین قانون است و ما هم دعا میکنیم انشاالله هزار سال دیگر در سایه توجهات امام عصر عجل الله تعالی فرجه ، مملکت ما هم چیزی بشود مثل ینگه دنیای امروزی . شما هم دعا کنید پلیز !!!
به باغبان مان گفتیم : سینیور ! این گلها و بوته ها و درختان را در بیاور و جای شان نهال ها و گل های تازه ای بکار : رزی، گلایلی، نرگسی ، گلی که چشم دل مان با دیدن شان روشن بشود .
رفت و چهار پنج روز بعد برگشت و یک صورتحساب دست مان داد که: هفت هزار و پانصد دلار خرج مان میشود .
قرار شد گل و گیاه و درختچه های دو سمت خانه مان را در بیاورد و بجایش گل و گیاه تازه بکارد .سیستم آبرسانی اش را هم تغییر بدهد و سیستم تازه ای نصب کند
فردایش با بیل و کلنگ و ماشین های جور واجور آمدند و درختان و بوته های نیمه خشک را از ریشه در آوردند و سنگریزه های سپیدی آوردند و باغچه جلوی خانه را با آن پوشاندند
پس فردایش دیدیم یک نامه بالا بلند از دم و دستگاهی که نظارت بر فضای سبز ناحیه را بعهده دارد برای مان آمده است که آقای فلانی ! شما بدون اجازه و نظر و موافقت ما حق هیچگونه تغییری در باغچه تان را ندارید !
توی دل مان گفتیم : اینجا خانه ماست . یعنی حق نداریم به حیاط خانه خودمان دست بزنیم ؟
تلفن کردیم به اداره جلیله مربوطه . گفتیم : خانم جان ! قربان آن دستان بلورین تان بشویم ، ما هیچ تغییری در حیاط خانه مان نمیدهیم ، فقط میخواهیم گل ها و درختچه های نیمه مرده را ریشه کن کنیم و جای شان گل و گیاه تازه و جوان بکاریم . آیا برای چنین کاری نیاز به اجازه و رخصت و موافقت شما داریم ؟
فرمودند : بدون اجازه و نظارت ما حق دست زدن به هیچ چیز را ندارید
پرسیدیم : حالا باید چیکار کنیم و چه خاکی بر سرمان بریزیم ؟
فرمودند چند تا پرسشنامه و فرم های مخصوصی برایتان میفرستیم باید همه شان را پر کنید و همراه طرح و نقشه تان برای مان بفرستید تا اگر در مجمع کارشناسان تصویب شد با نظارت خودمان کار را انجام بدهید
فردایش هم با پست سفارشی یک پاکت کت و کلفتی برای مان آمد و چهار پنج ساعت نشستیم و به پرسش های ریز و درشت شان پاسخ دادیم و فرستادیم خدمت شان .
غرض اینکه این ینگه دنیا سرزمین هر دمبیلی نیست ، سر زمین قانون است و ما هم دعا میکنیم انشاالله هزار سال دیگر در سایه توجهات امام عصر عجل الله تعالی فرجه ، مملکت ما هم چیزی بشود مثل ینگه دنیای امروزی . شما هم دعا کنید پلیز !!!