در سال 1360 بیش از دو تن تریاک که در تانکر یک کامیون جاسازی شده بود کشف شد . راننده و شاگرد راننده ابتدا بسختی شکنجه و سریعا اعدام شدند .
صاحب اصلی تریاک " حاج محمد . م " که سوپرمارکت بزرگی در خیابان عفیف آباد شیراز داشت دستگیر و به اعدام در ملا عام محکوم شد .
حالا دنباله ماجرا را از زبان حاج رضا رضایی از مقام های سابق قوه قضاییه که مشاغلی همچون دادیار و نماینده دادستان و نماینده حاکم شرع در شیراز را بر عهده داشت و بعد ها به عضویت کمیسیون عفو و بخشودگی در آمد بشنوید تا بدانید چه شقاوتی در میهن بلازده ما جاری است .
او میگوید : در پرونده آمده بود که این حاج محمد در برابر فروشگاهش اعدام شده و مواد کشف شده هم با هواپیما به تهران فرستاده شده است . اما ماجرای واقعی به گونه دیگری بود .
روزی که قرار بود حاج محمد اعدام شود سه تن از عوامل حکومت بنام های شاکری ؛ برزنده ؛ و کریم جوزی این حاج آقای قاچاقچی را از بازداشتگاه تحویل گرفتند تا به محل اجرای حکم ببرند . کریم سوار پیکان زرد رنگ اداره منکرات بود ؛ شکری و برزنده با لندرور دادگاه ؛ و چهار نیروی مسلح در پیکان فیلی دادستانی کار حفاظت و پوشش امنیتی را بعهده داشتند . اینها نقشه و دستور داشتند که حاج محمد اعدام نشود . از چه کسی و از کجا ؟ نمیدانم .
کریم رفت دروازه کازرون شیراز و از میان بیچاره افغان هایی که در جستجوی کار در میدان جمع شده بودند مردی را که قد و قواره اش با قد و قواره حاج محمد قاچاقچی تناسب داشت صدا کرد و گفت : برای یک کار ساختمانی به او احتیاج دارد .آن بیچاره هم دنبال کریم راه افتاد .
برزنده و شکری و حاج محمد با لندرور در ابتدای خیابان هنگ روبروی زایشگاه در جای خلوتی منتظر کریم جوزی شدند . به محض رسیدن کریم ؛ مرد افغان را سوار لندرور و حاجی محمد را سوار پیکان کردند . دست و دهن مرد افغان را سریع بستند و لباس های حاج محمد قاچاقچی را تن او کردند و دست بسته و سرو روی بسته دار زدند . جنازه اش را هم خیلی سریع پایین آوردند و به خاک سپردند . آنگاه یک میلیون تومان بین بچه ها تقسیم کردند .....
صاحب اصلی تریاک " حاج محمد . م " که سوپرمارکت بزرگی در خیابان عفیف آباد شیراز داشت دستگیر و به اعدام در ملا عام محکوم شد .
حالا دنباله ماجرا را از زبان حاج رضا رضایی از مقام های سابق قوه قضاییه که مشاغلی همچون دادیار و نماینده دادستان و نماینده حاکم شرع در شیراز را بر عهده داشت و بعد ها به عضویت کمیسیون عفو و بخشودگی در آمد بشنوید تا بدانید چه شقاوتی در میهن بلازده ما جاری است .
او میگوید : در پرونده آمده بود که این حاج محمد در برابر فروشگاهش اعدام شده و مواد کشف شده هم با هواپیما به تهران فرستاده شده است . اما ماجرای واقعی به گونه دیگری بود .
روزی که قرار بود حاج محمد اعدام شود سه تن از عوامل حکومت بنام های شاکری ؛ برزنده ؛ و کریم جوزی این حاج آقای قاچاقچی را از بازداشتگاه تحویل گرفتند تا به محل اجرای حکم ببرند . کریم سوار پیکان زرد رنگ اداره منکرات بود ؛ شکری و برزنده با لندرور دادگاه ؛ و چهار نیروی مسلح در پیکان فیلی دادستانی کار حفاظت و پوشش امنیتی را بعهده داشتند . اینها نقشه و دستور داشتند که حاج محمد اعدام نشود . از چه کسی و از کجا ؟ نمیدانم .
کریم رفت دروازه کازرون شیراز و از میان بیچاره افغان هایی که در جستجوی کار در میدان جمع شده بودند مردی را که قد و قواره اش با قد و قواره حاج محمد قاچاقچی تناسب داشت صدا کرد و گفت : برای یک کار ساختمانی به او احتیاج دارد .آن بیچاره هم دنبال کریم راه افتاد .
برزنده و شکری و حاج محمد با لندرور در ابتدای خیابان هنگ روبروی زایشگاه در جای خلوتی منتظر کریم جوزی شدند . به محض رسیدن کریم ؛ مرد افغان را سوار لندرور و حاجی محمد را سوار پیکان کردند . دست و دهن مرد افغان را سریع بستند و لباس های حاج محمد قاچاقچی را تن او کردند و دست بسته و سرو روی بسته دار زدند . جنازه اش را هم خیلی سریع پایین آوردند و به خاک سپردند . آنگاه یک میلیون تومان بین بچه ها تقسیم کردند .....