امروز رفتیم دیدن غرب وحشی وحشی.
همان غرب وحشی که در فیلم های وسترن دیده اید
رفتیم دیدن شهری در ارتفاع شش هزار ودویست پایی کوههای سییرا نوادا . نامش ویرجینیا سیتی .(Virginia City)
یادگاری از زمانه ای که تب طلا به جان خلایق افتاده بود .
این شهر که از روزگارانی دور کعبه آمال جویندگان طلا بوده است با همان شکل و شمایل دویست سال پیش در دامنه سییرا خوابیده است. با خیابانی سنگفرش و دراز ، یاد آور حادثه ها و کشمکش ها و شادخواری ها و دوئل ها .
بسال ۱۸۶۱ این شهر سی هزار جمعیت داشت و دارای شش کلیسا و یکصد رستوران و بار و کاباره بود که متاسفانه بسال ۱۸۷۵ در یک آتش سوزی نا بهنگام تمامی شهر به خاکستر تبدیل شد
(جمعیت کنونی این شهر نهصد نفر است .)
وقتی در شهر قدم میزنی انگار به دویست سال پیش برگشته ای . اینجا و آنجا نوای سازها و بانگ نوشانوش به گوش ات میآید و در خیالت نیز چکاچک تفنگ ها و نفیر گلوله ها را می شنوی که روزی در همین خیابان قلبی را دریده یا کاسه سری را سوراخ کرده است
شاید هم بتوانی آقای جان وین را در خیابان ببینی یک عکس یادگاری با او بگیری.
رستوران ها و بارهایش به همان سبک و سیاق عهد ماضی . خانه هایش همان خانه هایی که در فیلم های وسترن دیده اید .کوچک و نقلی . با حیاطی چند متری و درختی و گیاهی و گلی . خانه هایی به سبک ویکتوریایی ، ساخته شده در قرن نوزدهم .
اینجا و آنجا موزه و مدرسه و آسیاب و کلیسای کهن . سری به کلیسایش زدم به قصد گرفتن عکسی و ثبت لحظه ای، کلیسا قدمتی صد و پنجاه ساله دارد با پنجره هایی بلند و شیشه هایی رنگین ، و به روال همه دکانداران دین ، کیسه گدایی مهیا تا آمدگان چند دلاری بسلفند .
اگر به نوادا رفتید دیدن این شهر بی همتا را از دست ندهید ، شهری است که ۳۸ مایل با Reno فاصله دارد و جاده ای دارد تماشایی .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر