پس از پایان جنگ جهانی دوم ؛ بهنگام نخست وزیری صدر الاشراف اصفهانی ؛ علی دشتی در جلسه رسمی مجلس شورای ملی در دفاع از دولت وقت این بیت را با عصبانیت قرائت کرد .
این شعر از قصیده معروف جمال
الدین اصفهانی شاعر قرن ششم هجری است که خطاب به خاقانی شروانی سروده شده و چنین آغاز میشود :
کیست که پیغام من به شهر شروان برد
یک سخن از من بدان میر سخندان برد
گوید : خاقانیا ! اینهمه ناموس چیست
نه هر که بیتی بگفت لقب ز خاقان برد
روز بعد ؛ روزنامه رستاخیز ایران
که به مدیریت ایراندخت تیمور تاش منتشر میشد خطاب به علی دشتی چنین نوشت :
خوب بود آقای دشتی ابیات دیگری از آن قصیده را که وصف الحال ایشان هم بود می خواند و مخصوصا این بیت را فراموش نمیکرد که :
من ز تو احمق ترم ؛ تو ز من ابله تری
یکی بیاید که مان هر دو به زندان برد .
علی دشتی پس از سقوط رضا شاه حزبی بنام حزب " عدالت " بوجود آورد .
با اینکه در این حزب افراد سر شناسی مانند ابراهیم خواجه نوری و جمال امامی شرکت داشتند اما مردم میگفتند حزب عدالت " ع" آن از علی«د» از دشتی است و بقیه " آلت " هستند !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر