هر چه گفتیم آقانکن . اینقدر سرتق نباش . اینقدر عالم و آدم را با خودت دشمن نکن . اینقدر آن دهان صاحب مرده ات را باز نکن . اینقدر پرت و پلا نگو . حرف ما را نشنیدی که نشنیدی
.
هرقدر داد زدیم، ناله و ندبه کردیم که : آقای من ! رییس من ! جان من ! شما که هم بند لیفه تان و هم بند دهان تان سست است اینقدر دروغ نگو . اینقدر خودت را رسوای خاص و عام نکن . اینقدر آبرو ریزی نکن . نگو که کلیه آمیزاددر جای مخصوصی توی قلب شان است ! آخر تو به قلوه و بیضه و کلیه و خایه و امعا و احشای آدمیزادگان چه کار داری ؟
هر چه ندبه و استغاثه کردیم که : پدر آمرزیده ! حالا که اندک مندک چغندر زردک شده ای ، تو که از آب قیماق میگیری ، دروغ میگویی بگو . چاخان میکنی بکن . بد زبانی میکنی بکن . اما جان مادرت ، جان پدر و پدربزرگ بزرگوارت، بیا مردانگی کن و همین پوزه بندی را که عالم و آدم از ترس عالیجناب کرونا جلوی دهان شان می بستند جلوی آن پوزه ات ببند تا اینقدر جفنگ و پرت و پلا نگویی ! اینقدر آب دهن آسید ابوطالب نباشی!
حرف ما را نشنیدی که نشنیدی
می بینی حالا ما را توی چه انشر و منشری گیر انداخته ای ؟ می بینی در چنبر چه بلاهایی گرفتارشده ای آقای رییس جمهور ؟
ما تازه دل مان را صابون زده بودیم بنشینیم دور دوم چماق کشی ها و قداره کشی های شما و آ ن پیر مردآلزایمری را تماشا کنیم و یک عالمه فحش های تازه یاد بگیریم .
دل مان میخواست به هر دوز و کلکی که هست شما دوباره رییس جمهور مان بشوید تا برای چهار سال دیگر ما از خجالت نتوانیم سرمان را جلوی دوست و دشمن بلند کنیم و بگوییم شهروند ینگه دنیا هستیم .
دل مان میخواست شما دوباره رییس جمهور ما بشوید بلکه این اداره جلیله مالیات که هر ساله شیره جان مان را میمکد دست از سرمان بردارد و ما هم مثل شما هفتصد و پنجاه دلار مالیات سالانه بپردازیم و با خیال راحت برویم برای خودمان غاز چرانی !
حیف شد گرفتار آن قاضی القضات سنگدل بد عنق بد قماش بد لعاب بد پک وپوز بی مروت شده ای که مدام باید دوسیه به بغل از این محکمه به آن محکمه سگدو بزنی و حتی اجازه نمیدهد در جشن فارغ التحصیلی آقا زاده دردانه تان شرکت کنی.
آقای رییس جمهور ! ما بیشتر دل مان برای آن بانوی اول امریکا میسوزدکه آن طفلکی به آتش شما سوخته است .همان بانویی که ناچار شده بود سخنرانی میشل اوباما را کپیه برداری بکند و عینهو والده گلبدن خانوم آن را با آن لهجه زیبایش برای ما ببوهای امریکایی بخواند !
یعنی توی آن کاخ سفید به آن بزرگی یکنفر پیدا نمیشد محض رضای خدا این شعر سعدی را برای تان بخواند و شما را از چنین مخمصه ای برهاند ؟
ای روبهک ! چرا ننشینی به جای
خویش ؟
با شیر پنجه کردی و دیدی سزای خویش
دشمن به دشمن آن نپسندد که بی خرد
با نفس خود کند به مراد و هوای خویش
از دست دیگران چه شکایت کند کسی
سیلی به دست خویش زند بر قفای خویش
چاه است و راه و دیده بینا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش
چندین چراغ دارد و بیراهه میرود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش
ما دل مان برای دروغ ها و عربده کشی های تان تنگ میشود آقای رییس جمهور ! ایضا دل مان برای فرست لیدی مان تنگ میشود آقای رییس جمهور ! امیدواریم بتوانید این قاضی القضات بد کله بد دماغ را هم فتیله پیچ کنید .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر