دنبال کننده ها

۴ آبان ۱۴۰۲

مثل آدم راه بروید

تازه ازدواج کرده بودم . با زنم رفتیم شمال . کنار دریا قدم میزدیم . دست در دست هم .
گشت ارشاد یقه مان را گرفت که چیکاره اید ؟
گفتیم : زن و شوهریم بابا
ما را بردند کلانتری . هرچه گفتیم زن و شوهریم حرف مان را قبول نکردند . قباله ازدواج میخواستند
با چه مصیبتی قباله ازدواج مان را آوردند .
گفتیم : دیدی حاج آقا ؟ دیدی ما زن و شوهریم ؟
آخونده گفت : خب ، پس چرا مثل آدم راه نمی روید ؟
« از حرف های توکا نیستانی»
May be art
All reactions:
Nasrin Zaravar, Zari Zoufonoun and 93 others

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر