شاه عباس یکی از زنان حرم خود را به امامقلی خان بخشیده بود ( و این امامقلی خان یکی از لایق ترین و شجاع ترین سرداران گرجی عصر صفوی و کسی است که مدتها با سپاهیان پرتقالی جنگیده بود. از مهمترین اقدامات نظامی امامقلی خان فتح هرمزو بندر عباس و پایان دادن به تسلط ۱۱۷ سالهٔ پرتغالی ها در خلیجفارس است )
وقتی این زن جوان به خانه امامقلی خان رفت آبستن بود و پس از شش ماه پسری آورد که ظاهرا فرزند امامقلی خان ولی در حقیقت از شاه عباس بوجود آمده بود .
شاه صفی ، جانشین شاه عباس از ترس اینکه نکند این پسر شاه بشود دستور داد که خان همراه پسرش به پایتخت بروند.
یک شب پس از سان سپاه ، حسن خان ناظر با سه تن از جلادان به مجلس امامقلی خان در آمدند و سه تن از پسران خان را سر بریدند و سرهای آنان را در طبقی زرین نهاده نزد شاه بردند.
شاه صفی دستور داد سر امامقلی خان را نیز بریده و پیش او بیاورند .
خان مشغول نماز بود .بی آنکه آثار وحشتی در چهره او پیدا شود خواهش کرد بگذارند نمازش را تمام کند .
چون از نماز فارغ شد به مرگ تن در داد . سر اورا نیز با سرهای دیگر پیش شاه بردند و شاه این سرهای بریده را برای مادر خود به حرمسرا فرستاد.
امامقلی خان پنجاه و دو فرزند داشت که همگی یا کشته و یا کور شدند.
«زندگانی شاه عباس- نصرالله فلسفی- ص۷۸۹
به اسب و پیل چه نازی که رخ به خون شستند
در این سراچه ماتم، پیاده، شاه ، وزیر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر