این عالیجناب آمده است گل های حیاط خانه ام را خورده است. پسر خاله ها و دختر خاله هایش را هم همراه خود آورده است.
وقتی به اعتراض بر آمدم با آن چشمان زیبای سحر انگیزش بمن خیره شده است انگار میگوید:
آی مستر ! خجالت نمیکشی؟ آمده ای در زاد وبوم ما خانه ساخته ای حالا ما حق نداریم در زیستگاه خودمان گل و گیاه و سبزه و سبزینه نوش جان کنیم؟
می بینم حق دارد این آهوی خجسته پای زیبا چشم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر