در گوشه ای از جهان، گروهی از غوغاییان غائله قرآن سوزی راه انداخته اند !
لابد همین فردا پس فرداست که غوغاییانی دیگر از طایفه ای دیگر در گوشه دیگری از جهان ، کف بر دهان و شمشیر در مشت ، کنشت و کلیسا بسوزانند و « کافران» را به عقوبتی صعب بنوازند.
بقول آن آواره یمگانی ناصر خسرو قبادیانی :
اندر جهان به از خرد آموزگار نیست .
سلطان محمود غزنوی هنگامیکه ری را گشود دارها بر پا کرد و همه فلاسفه و نویسندگان معتزلی را بر دار کشید . کتابخانه عظیم ری را سوزانید و گفت: « انگشت در جهان کرده و قرمطی می جویم و هر جا که یافته آید بر دار میکشم »
فرخی سیستانی در وصف آدمکشی های سلطان محمود میگوید :
آن سال خوش نخسبد و از عمر نشمرد
کز جمع کافران نکند صد هزار کم
این قرمطیان و کافران چه کسانی بودند ؟ بدون شک آنانی بودند که به آیین دیگری غیر از آیین حنفی اعتقاد داشتند.
پرسش اساسی اما این است: آیا با این کشتار ها و کتاب سوزی ها ، تفکر اعتزالی و اشعری و تصوف و بهدینی ومزدکی گرایی و دهری و هزار و یک مسلک و مرام دیگر نابود شد ؟
پاسخ منفی است. بنابراین قرآن سوزی و انجیل سوزی و تورات سوزی و کتاب سوزی درمان هیچ دردی نیست
بقول مولانا:
آب از سر تیره است ای خیره خشم
پیش تر بنگر یکی بگشای چشم
و حرف آخر اینکه : آنکه قرآن میسوزاند و آنکه مسجد و کنشت و کلیسا و کنیسه و آتشکده ای را به شعله های سوزان آتش می سپارد می تواند به انسان سوزی هم دست بیالاید . بی هیچ تردیدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر