آقا ! من لاهیجانی هستم . یعنی لاهیجانی بودم ! چهل پنجاه سال است لاهیجان را ندیده ام . خیلی دلم میخواهدقبل از اینکه ریق رحمت را سر بکشم یک بار دیگر بروم لاهیجان و بیاد روزگار عاشقی های نوجوانی در کوچه پسکوچه هایش پرسه ای بزنم .
باری! ما لاهیجانی ها یک عادت رذیله ای داریم که اینجا توی امریکا هم دست از سرمان بر نداشته است و آن این است که اگر با دوستی یا رفیقی قدم زنان به در خانه مان برسیم نمیگوییم بفرمایید تو ! میگوییم : نمیفرمایید که ؟ یعنی اینکه عمو جان راهت را بکش برو !
اینها را نوشتم تا بشما یاد آوری کنم اگر روزی روزگاری گذارتان به کالیفرنیا افتاد و خدای ناکرده زبانم لال خواستید به دولتمنزل آقای گیله مرد تشریف فرما بشوید حواس تان باشد که هنوز آن عادت رذیله ایام ماضی دست از سرمان بر نداشته و وقتی قدم زنان به خانه مان رسیدید خواهیم گفت نمیفرمایید که ؟
یعنی اینکه : بعله دیگر ! راهت را بکش برو عمو جان !
ملتفت عرایضم هستید انشاالله؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر