دو سه روزی رفته بودیم الواتی! الواتی که چه عرض کنم ؟دوباره رفته بودیم تماشای جنگل و اقیانوس.
اینجا توی شهرمان گرمای هوا بالای هشتاد درجه فارنهایت بود. رفتیم حوالی خلیج سانفرانسیسکو
دیدیم هنوز زمستان است. مه آلود و سرد . شانس آوردیم با خودمان لباس زمستانی برده بودیم و گرنه از سرما می چاییدیم و به رحمت خدا میرفتیم.
توی آن سرما رفتیم کنار اقیانوس توی حیاط رستورانی نشستیم آبجو خوردیم !
زن مان هوای سرد را دوست دارد ما هوای گرم را . به همین خاطر هروقت سوار ماشین مان میشویم او کولر را روشن میکند من بخاری را ! اینجوری نه سیخ میسوزد نه کباب!
(این هم از عجایب روزگار است آدم شیرازی باشد از هوای سرد خوشش بیاید !)
رفتیم تماشای اقیانوس. به شهین گفتم : شهین جان! من سی چهل سال است گوجه سبز نخورده ام. اینجا فروشگاههای ایرانی گوجه سبز نمی فروشند ؟
گفت : ای بابا ! این که کاری ندارد . پا شو برویم گوجه دزدی!
رفتیم توی یک پارکی دیدیم دو سه تا درخت گوجه آنجاست. گفتیم : به به ! آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم ! جیب های مان را پر کردیم بر گشتیم خانه.
آمدیم نشستیم جای تان خالی یک عالمه گوجه خوردیم با درار!( فقط جماعت گیلانی و مازندرانی میدانند درار یعنی چه؟). یک عالمه هم با خودمان آوردیم خانه خودمان .
آقا نمیدانیم چه حکمتی در کار است ما هر جا میرویم این رفیقان مان ما را می برند دزدی!بگمانم دیواری کوتاه تر از دیوار ما پیدا نمیکنند. شاید هم روی پیشانی مان نوشته آقای دزد !
پارسال پیرار سال رفته بودیم اورگان. آنجا ما را بردند سیر دزدی! رفتیم توی مزرعه سیر ، یک عالمه سیر دزدیم و فرار کردیم.
حالا خدا کند در سفرهای بعدی رفیقان مان ما را وادار نکنند برویم بانک بزنیم !
میگویند اعتراف از بار گناهان آدمی میکاهد . حالا حکایت ماست. میخواهیم یک اعترافی بکنیم بلکه دروازه های جهنم بروی ما باز نشود
چند وقت پیش ما داشتیم دفتر خاطرات دوران نوجوانی مان را می خواندیم. دیدیم آنجا هم صحبت از دزدی است . یک شب با غلام و حاجی و جهانگیر و منوچهر رفته بودیم توی جالیز مشدی مم تقی و یک عالمه خربوزه دزدیده بودیم ، بعدش رفته بودیم پای آبشار نشسته بودیم خربوزه ها را خورده بودیم . فردا صبحش مشدی مم تقی آمده بود جلوی قهوه خانه محل جد و آبای خربوزه دزدان را در گور لرزانده بود !
آقا ! ما دزد نیستیم ها ! این رفیقان ما هستند ما را مجبور میکنند برویم خربوزه بدزدیم ، سیر بدزدیم، گوجه سبز بدزدیم. اگر میخواهید کسی را ملامت بکنید لطفا یقه این رفیقان مان را بچسبید نه یقه گیله مرد بیچاره را که راه و رسم دزدی را نمیدانسته است و اینها یادش داده اند .
رفیق بد آقا آدم را دزد هم میکند !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر