دنبال کننده ها

۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰

فرشته فراری

شانه سمت چپم یکباره درد گرفته بود . چه دردی هم .طوری درد می‌کرد که مجبور بودم کجکی راه بروم
به رفیقم گفتم: این دیگه از کجا اومده ؟ کم درد داشتیم این هم اضافه شده؟
خندید و گفت : بد بخت ! کارت ساخته است ! مگه نمیدونی یه فرشته روی دوش سمت چپت نشسته و گناهانت را ثبت میکنه؟ اونقد گناهانت سنگینه که همین روزها کمرت میشکنه و فلج میشی . تازه تو اون دنیا هم باید تقاص پس بدهی و چوب توی آستینت میکنند
پرسیدم : خب ، اون فرشته ای که روی دوش سمت راست مون نشسته و اعمال خیرمون رو ثبت میکنه چی؟
یعنی ما هیچ کار خیری تو عمرمون نکرده ایم ؟
گفت : بد بخت ! از بس بار گناهانت سنگینه اون فرشته دست راستی خجالت کشیده و در رفته !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر