به رفیقم در ایران زنگ میزنم و میگویم: چه میکنی؟
میگوید: بمناسبت چهل و دومین سالروز فرار شاه خائن خدا بیامرز ! - که الهی نور به قبرش ببارد - رفته بودم مشت محکمی توی دهان امریکا و اسراییل و صهیونیسم و
استکبار جهانی بزنم
می پرسم : زدی؟
میگوید : چنان زدم که صدایش توی واشنگتن و تل آویو پیچید . نشنیدی؟
میگویم : نه! نشنیدم! من سانفرانسیسکو هستم . پیر شده ام گوش هایم هم کمی سنگین شده است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر