دنبال کننده ها

۲۵ دی ۱۳۹۹

پیاده روی

با عیال رفتیم پیاده روی . دور و بر خانه مان . هرچه چشم گرداندم از آهوان و بوقلمون های وحشی خبری نبود . بگمانم رفته بودند خواب قیلوله !
یکساعتی راه رفتیم . درختان دارند جوانه میزنند . همین روزهاست که بهار از راه برسد . از کنار یک معدن طلا گذشتیم . سهمی از طلا گیرمان نیامد . پیش از ما جویندگان طلا ته مانده های معدن را به یغما برده بودند . حالا کنار معدن طلا موزه ای و فروشگاهی است . خلایق میآمدند به تماشا . عالیجناب کرونا آمده است دکان شان را تعطیل کرده است .
جای تان خالی بود البته.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر