مسافرنامه«17»
یکشنبه 23 آگست2020
بزرگراه شماره 101 را گرفتیم و راندیم بسوی جنوب .
این بزرگراه با پستی ها و بلندی ها و گردنه هایش از کرانه اقیانوس میگذرد . اینسویش جنگل است و آنسویش آب.
اینجا و آنجا توقفی کردیم و دقایقی چند به تماشای جنگل و دریا نشستیم و نفسی تازه کردیم و راه افتادیم.
در مسیر راه گهگاه گله آهوان را میدیدیم که در حاشیه بزرگراه اینسو و آنسو میدویدند.
من از رانندگی شبانه در بزرگراه شماره 101 پرهیز میکنم چرا که از این آهوان حادثه ساز می ترسم . روزها نیز چهار چشمی اینور و آنور جاده را میپایم نکند آهوی جوانی ناگهان از حاشیه جنگلی بیرون بجهد و ما را به عرش اعلی خدمت آقای باریتعالی بفرستد
امروز عصر بهنگام رانندگی ناگهان خرس غول پیکری از اینسوی جاده به آنسو دوید و با یک فاصله ده بیست متری از برابر مان گذشت .
حوالی عصر رسیدیم به فلورنس. هتلی گرفتیم و رفتیم به تماشای شهر . دیداری کردیم از شهر قدیمی فلورانس . شهری با رستوران ها و بازار ها و عتیقه فروشی هایش . غنوده بر ساحل خلیج . آنگاه سری به کازینوی شهر زدیم که پروتکل های ایمنی را با دقت اجرا میکردند . عکسی از ما گرفتند و درجه تب مان را ملاحظه فرمودند و رخصت ورود دادند .
رفتیم ناهاری خوردیم و عیال چند ده دلاری باخت و به هتل مان برگشتیم و خواب .
باید این را هم بگویم که بخشی از شهر زیبای من - Fairfield - با جنگل ها و تاکستان ها و باغات و مزرعه ها و شرابخانه هایش در آتش بیداد طبیعت سوخته است و اینک آسمانش آنچنان دود آلود و خاکستری است که نفس کشیدن را دشوار میکند.
ما را توان زیستن در چنان فضای دود آلودی نیست ، لاجرم بازگشت مان را به پایان ماه آگست موکول کرده ایم بلکه بارانی یا بادی بر آید و غبار ها را بشوید و دود ها را از آسمان شهرمان مان براند .در این فاصله هر روز در شهرک های ساحلی توقفی و درنگی خواهیم داشت و آنگاه آهسته آهسته بسوی شهر و دیارمان پیش خواهیم راند .
عکس هایی که می بینید چشم انداز امروز ماست از تراس هتل مان در شهر فلورنس- ایالت اورگان
و عکسی هم از نوا جونی و عروسکش و آرشی جونی که در غیاب بابا بزرگ و مامان بزرگ بهLake Tahoe رفته بودند تا از دود و آتش و غبار بگریزند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر