دنبال کننده ها

۷ فروردین ۱۳۹۹

روز نوشت های بابا بزرگ در ایام حصر


ما یک رفیقی داریم که به بیماری قلبی مبتلاست . چند بار هم عمل قلب داشته است
یک روز رفته بود قبرستان تا برای خودش قبر بخرد
به خانمش گفته بود میخواهی یکی هم برای تو کنار قبر خودم بخرم؟
زنش داد و هوار راه انداخته بود که : آقاجان! دست از سرم بردار ! در این دنیا کم از دستت کشیده ام که میخواهی آن دنیا هم کنارت باشم ؟ ول مان کن عامو !
----
یک آقای کشیش محترمی آمده است یک صندلی کنار کلیسایش گذاشته است تا مومنان بیایند به سبک و سیاق معمول اعتراف بکنند
نمیدانم جناب کشیش بابت این اعترافات حق البوقی هم میگیرد یا نه اما میدانم که «بیزنس خدا» در هیچ شرایطی تعطیل بر دار نیست

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر