رفتم مزرعه پسته . اینجا حول و حوش خانه مان . بامداد یکشنبه . آفتاب تازه در آمده بود
نگاهی به درختان انداختم . چقدر پر بار .
نگاهی به درختان انداختم . چقدر پر بار .
یادم آمد که میهن من روزگاری پیش از بر آمدن آن طاعون اسلامی، تنها صادر کننده پسته جهان بود و نامش در خارج از مرزهای جغرافیایی اش با نام پسته و قالی در هم آمیخته بود .
اینجا در کالیفرنیا ،هزاران هزار هکتار باغات پسته جان گرفته اند و گسترش یافته اند و اینک کالیفرنیا یکی از بزرگترین صادر کنندگان پسته جهان است
روزگاری نه چندان دور نام میهنم با نام پسته و قالی در هم آمیخته بود اما اکنون نامی است که جز حسرت و شرمساری ارمغانی ندارد. حسرت آن روزگاران شادی و سربلندی ، و شرمساری از روزگار دوزخی اکنونی
عکس هایی از باغ پسته ولایت مان را اینجا میگذارم با این اشارت که در فروشگاه مان بیست و چهار نوع پسته بفروش میرسد .
اینجا در کالیفرنیا ،هزاران هزار هکتار باغات پسته جان گرفته اند و گسترش یافته اند و اینک کالیفرنیا یکی از بزرگترین صادر کنندگان پسته جهان است
روزگاری نه چندان دور نام میهنم با نام پسته و قالی در هم آمیخته بود اما اکنون نامی است که جز حسرت و شرمساری ارمغانی ندارد. حسرت آن روزگاران شادی و سربلندی ، و شرمساری از روزگار دوزخی اکنونی
عکس هایی از باغ پسته ولایت مان را اینجا میگذارم با این اشارت که در فروشگاه مان بیست و چهار نوع پسته بفروش میرسد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر