…در یکی از ویلاهای هتل دربند یکنفر هندی میزیست که برای خانواده سلطنتی پیشگویی میکرد .
ملکه مادر ، والاحضرت ها شمس و اشرف پهلوی و دیگر درباریان به او اعتقاد عجیبی داشتند ! شهبانو فرح هم یکی دوبار از پیشگویی های او استفاده کرده بودند !
به یکی از راننده های دربار گفتم: برو اورا بیاور !
وقتی پیشگو آمد او را به دفتر اعلیحضرت هدایت کردم و من هم در گوشه ای ایستادم.
شاه به او اجازه نشستن دادند و دست خود را جلو بردند .
او مطالبی برای آینده شاه گفت و من میدیدم چهره اعلیحضرت عوض میشود و آرامش بیشتری می یابند .
وقتی از دفتر شاه بیرون آمدیم از پیشگو که اسمش خان صاحب بود خواستم چند لحظه ای به دفتر من بیاید . وقتی که آمد دستور چای دادم و گفتم : میدانم به اعلیحضرت دروغ گفته ای ، حداقل بمن راستش را بگو .
با انگلیسی شکسته بسته ای گفت :
اعلیحضرت تا دو سال دیگر بیشتر زنده نیستند ، این را من از نگاه کردن به خطوط دست شان فهمیدم . بطور کلی رژیم سلطنتی در حال فروپاشی است ، اعلیحضرت به یک بیماری مهلکدچار هستند و بر اثر همین بیماری تا یکسال ونیم دیگر خواهند مرد !
راستش زیاد حرف هایش را باور نکردم .
« از سخنان امیر اصلان افشار - آخرین مدیر کل تشریفات دربار شاهنشاهی - در گفتگو با طرح تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد »
See Translation
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر