گیله مردی که ما باشیم از روزی که آمده ایم جنگل نشین شده ایم سالانه بیش از شش هزار دلار بابت بیمه خانه مان می پردازیم .علت گرانی بیمه مان هم این است که میگویند اینجا خطر آتش سوزی بسیار است .
پریروزها دیدیم یک نامه فدایت شوم برایمان آمده است که : آقای فلان بن فلان ! ما امسال خانه تان را بیمه نخواهیم کرد .
گفتند : دور و بر خانه ات چند تا درخت است که به بام خانه تان چسبیده و خطر آتش سوزی را دوچندان میکند
رفتیم دست به دامان این کمپانی هایی شدیم که کارشان بریدن درختان است
آمدند درخت ها را دیدند . یکی شان گفت دوهزار و دویست دلار میگیرم ،آن یکی گفت هزار وهشتصد دلار ، سومی گفت هزار و دویست دلار
گفتیم : پدر آمرزیده ها ! چه خبرتان است ؟ مگر میخواهید موشک به آسمان بفرستید ؟ بریدن چهارتا شاخه درخت اینهمه خرج دارد ؟
هر چه اینور آنور زدیم کسی را پیدا نکردیم ارزان تر بگیرد ، ناچار هزار و دویست دلار به یک آمیگوی مکزیکی دادیم آمدشاخه ها را زد و پولش را گرفت و رفت .
فردایش به شرکت بیمه گفتیم عالیجناب! اوامر مطاع همایونی اطاعت شد و شاخه ها را بریدیم.
گفتند : عکس بگیر و بفرست
عکس گرفتیم فرستادیم
گفتند : قبول نیست ، هنوز دور و بر خانه ات چند شاخه درخت به بام خانه ات نزدیک است
دوباره دست به دامان آمیگو خوزه شدیم . آمد هزار و دویست دلار دیگر گرفت مابقی شاخه ها را برید و خلاص !
حالا منتظریم جناب آقای بیمه ( که در واقع همان عبدالله شر خر های وطنی را میمانند ) بیایند یک صورتحساب تازه برای مان بفرستند ببینیم امسال حق بیمه خانه مان را چند درصد اضافه کرده اند
بیجهت نیست امریکا اینهمه خانه به دوش و بیخانمان دارد ، این پدرسوخته ها یک شبه آدم را خاکستر نشین و بی خانمان میکنند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر